آن چه از هجران تو بر جان ناشادم رسید

آن چه از هجران تو بر جان ناشادم رسید
از گناه اولین بر حضرت آدم رسید

گوشه‌گیری کردم از آوازهای رنگرنگ
زخمه‌ها بر ساز دل از دست بی‌دادم رسید

قصه یِ شیرین عشقم رفت از خاطر ولی
کوهی از اندوه و ناکامی به فرهادم رسید

مثل شمعی محتضر آماج تاریکی شدم
تیر آخر بر جگر از چله یِ بادم رسید

شب خرابم کرد اما چشم‌های روشنت
بار دیگر هم به داد ظلمت‌آبادم رسید

سرخوشم با این همه زیرا که میراث جنون
نسل اندر نسل از آباء و اجدادم رسیدم

هیچ کس داد من از فریاد جان‌فرسا نداد
عاقبت خاموشی مطلق به فریادم رسید

#سید_حسن_حسینی
دیدگاه ها (۲)

کادو چی میخواین بدین ولنتاین. 😍

مگر من جز صدای تو چه میخواهم! ولنتاین مبارک

راستیآرزو ﮐُﻨَﻣَتبرآورده شدن بلدی ‌. . .

دلم خسته از این دنیا که نامش زندگی باشداگر این زندگی باشد دگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط