THE SPY🖤🌘

THE SPY🖤🌘
PART|3
دوهفته بعد

نامجون:طبق اطلاعاتی که ما دریافت کردیم فردا شب جی کی به یه بار معروف برای بستن قراردادی میره
جیمین:خب چرا یکی از زیر دستاشو نمیفرسته؟
نامجون:چون این قرارداد خیلی مهمه انگار میخوان یک محموله سنگین اسلحه رو به روسیه بفرستن و حضور یکی از رییس ها لازمه.
جیمین:آها
نامجون:حالا ما می‌خوایم وقتی اون اونجاست تو به یک بهونه بهش نزدیک بشی و باهاش بری خونش و اطلاعات رو برای ما بیاری.

جین:واتتتت؟میفهمی چی داری میگی کیم نامجون اون مرتیکه بزرگترین مافیای کشوره و تو الان میگی اون بهش نزدیک بشه؟ اگه همونجا یه گلوله تو مخش خالی کرد چی؟تو اصلا فکر میکنی؟مغز داری؟(با داد)
نامجون:سروان کیم نگران نباشید ما تمام احتمالات رو مدنظر قرار دادیم و برای همه چی آماده‌ایم...تک تیرانداز های زیادی رو مستقر میکنیم هیچ خطری جیمین و تهدید نمیکنه
جین:اصلا چجوری میخواد بهش نزدیک بشه؟
نامجون:خب اون معمولا هر دفعه که میره بار یک نفر رو با خودش می‌بره خونش و...
جین:تو میخوای اون بعنوان یک هرزه برههههه(داد)
نامجون:خب...

همه‌ی نگاه ها برگشت روی جیمین
جیمین:میرم
جین:چیییی تو خیلییییی...
جیمین:هیونگ،لطفا مشکلی نیست
بکهیون:اما... تو مطمئنی ؟نمیشه یک جور دیگه بره؟
جیمین:این بهترین راهه، راه دیگه‌ای که حتمی باشه و مطمئن باشیم منو می‌بره خونه نیست
بکهیون:اما...
جیمین:باید چیکار کنیم؟
نامجون:اول باید تغییراتی توی ظاهرات بوجود بیاریم که شبیه پسرای نوجوون بشی
تو همین الان توی صورتت زمینه‌ش داری فقط با یکم تغییر اوکی میشه
چان:من یه ایده خوب دارم!
و با پوزخند شیطانی به بکهیون نگاه کرد

خوشحال میشم نظرات قشنگتون رو درباره‌ی فیک بدونم🥹🫶🏻
حمایت؟🩵