The hostage p15
یهو صدای عصا اومد بعد چند ثانیه متوقف شد و صدای سرد لوسیفر بلند شد.
_جونگ کوک من تورو فرستادم پیش کیم سوهو تا محموله رو پس بگیری اون وقت نشستی اینجا فیلم میبینی.
_ارباب اون که انجام شد تا فردا شب محموله ها دم در عمارته.
_خوبه . آه آجوما شما اینجایی.
_بله ارباب عمری دارید.
_یکی از همون قهوه های همیشگی برام بیار.
_چشم ارباب.
لوسیفر به سمت اتاقش رفت می شد گفت اون عصبی بود . چون کیم سوهو که در برابر اون مورچه حساب می شد به افراد اون حمله کرده بود و محموله اش رو به دست آورده بود. پوز خندی زد .
«لوسیفر»
اون آدم حقیر حق اینکار و نداشت حیف که اونم قدرتمند بود وگرنه می کشتمش.
«راوی»
صدای زنگ گوشیش بلند شد به اسم رو صفحه نگاه کرده
«مایکل»
اون رعیس شرکتی که تو آمریکا داشت بود .
_سلام رئیس .
_بگو .
_قربان یکی از سهامداران داره سهام. شرکت رو بالا می کشه .
_خب.
_راستش لازم می دونم شما بیاید اونجا چون من نمی تونم درستش کنم.
_چرا؟
_اون هیچ سرنخ یا مدرکی به جا نگذاشته. و همینطور داخل دولت حامی های زیادی داره.فقط یه مدرک یا یک پاپوش باعث میشه دستش رو بشه .
_اسمش؟
_نیکولاس فلامل .
_میشناسمش یکبار ازش مواد خریدم .(نکته:لوسیفر خودش مواد نمی کشه ولی مواد میفروشه).
_فردا تو لس آنجلسم .
بدون اینکه به پسر پشت خط اجازه ی حرف زدن بده تلفن رو قطع کرد.
End of p 15
_جونگ کوک من تورو فرستادم پیش کیم سوهو تا محموله رو پس بگیری اون وقت نشستی اینجا فیلم میبینی.
_ارباب اون که انجام شد تا فردا شب محموله ها دم در عمارته.
_خوبه . آه آجوما شما اینجایی.
_بله ارباب عمری دارید.
_یکی از همون قهوه های همیشگی برام بیار.
_چشم ارباب.
لوسیفر به سمت اتاقش رفت می شد گفت اون عصبی بود . چون کیم سوهو که در برابر اون مورچه حساب می شد به افراد اون حمله کرده بود و محموله اش رو به دست آورده بود. پوز خندی زد .
«لوسیفر»
اون آدم حقیر حق اینکار و نداشت حیف که اونم قدرتمند بود وگرنه می کشتمش.
«راوی»
صدای زنگ گوشیش بلند شد به اسم رو صفحه نگاه کرده
«مایکل»
اون رعیس شرکتی که تو آمریکا داشت بود .
_سلام رئیس .
_بگو .
_قربان یکی از سهامداران داره سهام. شرکت رو بالا می کشه .
_خب.
_راستش لازم می دونم شما بیاید اونجا چون من نمی تونم درستش کنم.
_چرا؟
_اون هیچ سرنخ یا مدرکی به جا نگذاشته. و همینطور داخل دولت حامی های زیادی داره.فقط یه مدرک یا یک پاپوش باعث میشه دستش رو بشه .
_اسمش؟
_نیکولاس فلامل .
_میشناسمش یکبار ازش مواد خریدم .(نکته:لوسیفر خودش مواد نمی کشه ولی مواد میفروشه).
_فردا تو لس آنجلسم .
بدون اینکه به پسر پشت خط اجازه ی حرف زدن بده تلفن رو قطع کرد.
End of p 15
۳.۷k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.