(تک پارتی )
موضوع:با وجود اینکه میدانم
ژانر:_عاشقانه_پایان خوش_کمی غمگین
چند پارتی:تک پارتی
شخصیت :ا.ت _جیمین_اعضا_و.............
خلاصه:
بخون تا بفهمی
________________________________________
ویو ا.ت:
دیگه واقعا خسته شده بودم از این زندگی کوفتی دیگه نمیخواستم ادامه بدم واقعا نمیخواستم بخوای با یه نفر ازدواج کنی اونم به زور وقتی حتا هم دیگه رو دوست ندارید اما این واقعا قسمت دردناکشه من عاشقش شدم ولی اون نه همیشه میزنتم با دوست دخترش خوش میگذرونه منو خدمتکار خونش کرده ولی این واقعا حق نیست ...........
جیمین:هر.زه کجا رفته ا.تتتتتتتت؟
ا.ت:بله .ارباب
جیمین:واسه عشقم غذا درست کن گشنشه
نایون:ددی بگو پیتزا
جیمین:فهمیدی چی گفت سریع بیارش
ا.ت به سمت اشپز خونه میره و پیتزا رو درست میکنه جلوی دره اتاق جیمین وایمیسه و اجازه ورود میگیره..........
با چیزی که دیدم واقعا رفتم تو شک بع یه ثانیه نرسید که چشمام پر اشک شد سرم و پایین گرفتم نمیتونستم صحنه ی بوسشون و نگاه کنم ....
جیمین:هر.زه بزارش اونجا و برو
نایون :اوپاااا بخاطر اون جن.ده نباید بوسمونو تموم میکردی
جیمین :عشقم الان ادامش میدیم صبر کن .... گفتم گمشو بیرون هر.زه مگه نفهمیدی
ویو ا.ت
از اون اتاق میام بیرون و اشکام بی وقفه شروع به ریختن میکنن نمیتونسم جلوی خودمو بگیرم تنها نفری که تو این خوانواده بهم اهمیت میدن فقط و فقط می هو هست (ابجی جیمین) اون واقعا مهربونه اصلا مثل جیمین نیست دیدم داره صدای داد و بیداد میاد .....
جیمین:ا.تتتتتتت هر.زههههههههه کدوم گوری هستی
ا.ت:بله .ارباب
جیمین :برات دارم چه گوهی کردی تو این پیتزا که حال نایونو بد کردههههههههه هاااااا(با داد خیلی بلند)
اجوما:هیچی نکرده این دختره هم همش داره فیلم بازی میکنه (داد)
ا.ت:اجوما ول کن (خیلی یواش)
جیمین به سمت ا.ت میاد و موهاش و میگیره و کشون کشون به اتاق شکنجا میبره ........
ا.ت:ولم کنننننننن ......هق ........
جیمین:ولت کنم هر.زه برات دارم
ویو ا.ت
بردم داخل اتاق شکنجه و روی صندلی نشوندم و دستو پامو به صندلی با زنجیر بست .......
به سمت وسایل های شکنجش رفت و خیلی ارم دستشو روشون میکشید به سمت کاسه زغای که رو میز بود رفت و با انبر یکی شو برداشت به سمتم امد با دستش چونمو بلند کرد
جیمین: نظرت راجبع این چیه ؟
وقتی دید هیچ جوابی نمیدم زغالو گزاشت رو پام
ا.ت:(جیغ)هق..... نکن.....گوه خوردم .......هق
بعد ۱ ساعت زغال گذاشتن رو بدنم داشتم بیهوش میشدم یه با سطل اب نمک یخی که روم ریخت یه جیغ بنفش کشیدم
ا.ت:اییییییییییی ......هق .....نکن .....میسوزه ...بسه
بعد بیهوش شدم .....
با صدا زدن های یه نفر که ازش معلوم بود می هو هست چشامو یکمی باز کردم داشت زنجیر هارو باز میکرد
ژانر:_عاشقانه_پایان خوش_کمی غمگین
چند پارتی:تک پارتی
شخصیت :ا.ت _جیمین_اعضا_و.............
خلاصه:
بخون تا بفهمی
________________________________________
ویو ا.ت:
دیگه واقعا خسته شده بودم از این زندگی کوفتی دیگه نمیخواستم ادامه بدم واقعا نمیخواستم بخوای با یه نفر ازدواج کنی اونم به زور وقتی حتا هم دیگه رو دوست ندارید اما این واقعا قسمت دردناکشه من عاشقش شدم ولی اون نه همیشه میزنتم با دوست دخترش خوش میگذرونه منو خدمتکار خونش کرده ولی این واقعا حق نیست ...........
جیمین:هر.زه کجا رفته ا.تتتتتتتت؟
ا.ت:بله .ارباب
جیمین:واسه عشقم غذا درست کن گشنشه
نایون:ددی بگو پیتزا
جیمین:فهمیدی چی گفت سریع بیارش
ا.ت به سمت اشپز خونه میره و پیتزا رو درست میکنه جلوی دره اتاق جیمین وایمیسه و اجازه ورود میگیره..........
با چیزی که دیدم واقعا رفتم تو شک بع یه ثانیه نرسید که چشمام پر اشک شد سرم و پایین گرفتم نمیتونستم صحنه ی بوسشون و نگاه کنم ....
جیمین:هر.زه بزارش اونجا و برو
نایون :اوپاااا بخاطر اون جن.ده نباید بوسمونو تموم میکردی
جیمین :عشقم الان ادامش میدیم صبر کن .... گفتم گمشو بیرون هر.زه مگه نفهمیدی
ویو ا.ت
از اون اتاق میام بیرون و اشکام بی وقفه شروع به ریختن میکنن نمیتونسم جلوی خودمو بگیرم تنها نفری که تو این خوانواده بهم اهمیت میدن فقط و فقط می هو هست (ابجی جیمین) اون واقعا مهربونه اصلا مثل جیمین نیست دیدم داره صدای داد و بیداد میاد .....
جیمین:ا.تتتتتتت هر.زههههههههه کدوم گوری هستی
ا.ت:بله .ارباب
جیمین :برات دارم چه گوهی کردی تو این پیتزا که حال نایونو بد کردههههههههه هاااااا(با داد خیلی بلند)
اجوما:هیچی نکرده این دختره هم همش داره فیلم بازی میکنه (داد)
ا.ت:اجوما ول کن (خیلی یواش)
جیمین به سمت ا.ت میاد و موهاش و میگیره و کشون کشون به اتاق شکنجا میبره ........
ا.ت:ولم کنننننننن ......هق ........
جیمین:ولت کنم هر.زه برات دارم
ویو ا.ت
بردم داخل اتاق شکنجه و روی صندلی نشوندم و دستو پامو به صندلی با زنجیر بست .......
به سمت وسایل های شکنجش رفت و خیلی ارم دستشو روشون میکشید به سمت کاسه زغای که رو میز بود رفت و با انبر یکی شو برداشت به سمتم امد با دستش چونمو بلند کرد
جیمین: نظرت راجبع این چیه ؟
وقتی دید هیچ جوابی نمیدم زغالو گزاشت رو پام
ا.ت:(جیغ)هق..... نکن.....گوه خوردم .......هق
بعد ۱ ساعت زغال گذاشتن رو بدنم داشتم بیهوش میشدم یه با سطل اب نمک یخی که روم ریخت یه جیغ بنفش کشیدم
ا.ت:اییییییییییی ......هق .....نکن .....میسوزه ...بسه
بعد بیهوش شدم .....
با صدا زدن های یه نفر که ازش معلوم بود می هو هست چشامو یکمی باز کردم داشت زنجیر هارو باز میکرد
۱۴.۴k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.