وقتی به زور ازدواج می کنی پارت۲۰
پارت۲۰
پاش پیچ خورد که داشت می افتاد که هوسوک بلند شد و گرفتش و آروم نشوندش روی پاش
ا.ت:ممنون
هوسوک: زود دمر روی پاهام دراز بکش
ا.ت هم خم شد و روی تخت و ملافه ها رو توی دستش گرفت و پاهاش رو بلند کرد که بزاره روی پاهای هوسوک که جلوش رو گرفت و پاش رو رو از هم فاصله داد که پای ا.ت وسط باهاش بود
هدسوک پاش رودور پای ا.ت قفل کرد
ا.ت:نمیشه بیخیال بشی
ا.ت:یا حداقل یه طور دیگه انجامش بدی
هوسوک ا.ت رو کمی آورد بالاتر که کاملا ب....ا.....س.....نش روی پای هوسوک و و توی دید هوسوک
هوسوک:دردش این از همه بیشتر هست
نوچ نمیشه
آروم دستش رو سمت لباس زیر ا.ت برد که ا.ت به عقب می خواست برگرده که دست هوسوک روی کمرش مانع از انجام دادنش شد
و لباس زیر ا.ت رو تا زانوش پایین اورد که ا.ت فکر کرد الان از خجالت میمیره
هوسوک که ب.......ا....سنش ا.ت رو دید خیلی سفید و تو پر بود
دستش رو روش گذاشت که ا.ت بیشتر ملافه رو توی دستش فشار داد
هوسوک هم همین طور انگشت شصتش رو روش حرکت می داد
هوسوک:من برات ۱۵ تا در نظر گرفتم ولی اگر نشماری ۳۰تا میشه
بعد از هردفعه هم معذرت خواهی می کنی که اگر نکنی از اول شروع می کنیم
ا.ت :با......شه
دست هوسوک برای اسپنک کردن ا.ت بالا رفت که متوجه لرزش ا.ت شد
برای همین بیخیال شد و دستش رو دورانی روش حرکت می داد و بعدش یه نیشگون خیلی آروم ازش گرفت که ا.ت لرزشش کمتر شد
هوسوک:بشمار
ضربه اول به محکمترین شکل ممکن بود
ا.ت:آخ ...ی.ک
متاسفم
نهههه....د.و
معذرت... می خوام
چ.هار ....آروم ترلطفا
هوسوک:معذرت خواهی یادت نره دوباره شروع کنم ؟
بجز شمارش و اعداد چیزه دیگه ای نشنوم
ا.ت :نهعهه ...معذرت می خوام
متاسفم
آخ .ده دیگه همیشه.... به حر
..ف گوش میدم
آروم تر لطفا
چ...ه....ا...ر...ده متا..سفم
ضربه آخر هم مثل اولی خیلی محکم بود
پاش پیچ خورد که داشت می افتاد که هوسوک بلند شد و گرفتش و آروم نشوندش روی پاش
ا.ت:ممنون
هوسوک: زود دمر روی پاهام دراز بکش
ا.ت هم خم شد و روی تخت و ملافه ها رو توی دستش گرفت و پاهاش رو بلند کرد که بزاره روی پاهای هوسوک که جلوش رو گرفت و پاش رو رو از هم فاصله داد که پای ا.ت وسط باهاش بود
هدسوک پاش رودور پای ا.ت قفل کرد
ا.ت:نمیشه بیخیال بشی
ا.ت:یا حداقل یه طور دیگه انجامش بدی
هوسوک ا.ت رو کمی آورد بالاتر که کاملا ب....ا.....س.....نش روی پای هوسوک و و توی دید هوسوک
هوسوک:دردش این از همه بیشتر هست
نوچ نمیشه
آروم دستش رو سمت لباس زیر ا.ت برد که ا.ت به عقب می خواست برگرده که دست هوسوک روی کمرش مانع از انجام دادنش شد
و لباس زیر ا.ت رو تا زانوش پایین اورد که ا.ت فکر کرد الان از خجالت میمیره
هوسوک که ب.......ا....سنش ا.ت رو دید خیلی سفید و تو پر بود
دستش رو روش گذاشت که ا.ت بیشتر ملافه رو توی دستش فشار داد
هوسوک هم همین طور انگشت شصتش رو روش حرکت می داد
هوسوک:من برات ۱۵ تا در نظر گرفتم ولی اگر نشماری ۳۰تا میشه
بعد از هردفعه هم معذرت خواهی می کنی که اگر نکنی از اول شروع می کنیم
ا.ت :با......شه
دست هوسوک برای اسپنک کردن ا.ت بالا رفت که متوجه لرزش ا.ت شد
برای همین بیخیال شد و دستش رو دورانی روش حرکت می داد و بعدش یه نیشگون خیلی آروم ازش گرفت که ا.ت لرزشش کمتر شد
هوسوک:بشمار
ضربه اول به محکمترین شکل ممکن بود
ا.ت:آخ ...ی.ک
متاسفم
نهههه....د.و
معذرت... می خوام
چ.هار ....آروم ترلطفا
هوسوک:معذرت خواهی یادت نره دوباره شروع کنم ؟
بجز شمارش و اعداد چیزه دیگه ای نشنوم
ا.ت :نهعهه ...معذرت می خوام
متاسفم
آخ .ده دیگه همیشه.... به حر
..ف گوش میدم
آروم تر لطفا
چ...ه....ا...ر...ده متا..سفم
ضربه آخر هم مثل اولی خیلی محکم بود
۶۰.۸k
۲۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.