حاجی رفتیم خونه ی دایی بابام

حاجی رفتیم خونه ی دایی بابام
بعد پسر وسطیش همسن داداشمه و باهاش رفیقه
بعد رفتم اتاقش و دیدم پوستر انیمه داره
بعد من اینجوری بودم که واییییبیییییی انیمه میبینییییی؟بعد گفت اره
بعد من گفتم چیارو دیدی و اره
همینجوری حرف زدیم
(من)شیطان کش رو دیدی؟
*(اون)اره
بابت مرگ کی ناراحت شدی؟
*کیوجورو
من میتسوری و اوبانای
*مگه چیزه_
بابت مرگ گنیا هم ناراحت شدم
*میدونستی مانگا رو نخوندم و نمیدونم کیا میمیرن؟_
واییییییی،یعنی برات اسپویل کردم؟
*نه حالا اشکال ندا_
واقعا معذرت میخوام ببخشید
بعد داداشم وسط گفتوگوی ما اینجوری بود که،بعله منم خیارم

وایییییی.....براش اسپویل کردم🗿💔