ولی توع با بقیشون فرق داریع ♡ part 3
ویو ته : کع یهو یه دختره پرید بغلم و باهم افتادیم
سرمو بلند کردم و گفتمش
ته : نمیخای از روم بلند شیع ¿¿
سری از روم پاشد و گف
ا.ت : ببخشیدددد .. من عجله داشتمم
و خم شد
ته : عیبی نیی .. حالا کع عجله داری میتونی بری دیگع&_&
ا.ت : اهومم .. بازم ببخشید .. روز خوبی داشتع باشید *-*
و سری رف
ویو ا.ت : وای خدا از این بدتر نیسسس .. آخه چرااا باید روز اول کاریییممم برم بغل ایدل شرکتتتت .. چراااااا
هیی خداا منو سوس کن(*'-^*)
من الان چ میدونم اتاق خانم یو کجاسس ¿¿ (・・;)
[ خانم یو همونیه کع باش هماهنگ کردم ]
بزا از این دخترع بپرسمم
ا.ت : صلام .. ببخشید اتاق خانم یو کجاسس ¿¿
دخترع : صلام .. این طرفه
و بم راهو نشون داد
وارد اتاق خانم یو شدم
ا.ت : صلام خانم یو
خانم یو : صلام ا.ت .. خش اومدیع
ا.ت : ممنونمم ♡
خانم یو : بیا اینجا بشین
خانم یو ازم پرسید کع چرا ب خانندگی علاقه مند شدم و خییلی سوالای دیگع ای کع راجب خانندگی بود
و بم گف کع میتونم ت شرکت کار کنمم
از فردا هم شرو میکنممم (^з^)-☆
این خیییلی خوبععععع
رفتم خونع و همه چیو براش گفتمم
میا : جدی جدی آیدل شرکت بوددد کع بش خوردی ¿¿
ا.ت : ارععع متاسفانعع (^_^;)
میا : خوبع کعع .. چ بویی میداد ¿¿
ا.ت : میاااا واقعا کعععع ..
میا : خو چیههه ¿¿ خوب نیسس ؟؟
ا.ت : معلومه کع نع خییلیمم بدعععع
میا : از نظر من کع خییلی خوبععع اون خییلی معروفه و تازع خیییلیم خوشتیپ و قشنگههه
ا.ت : هییی
میا : ای کاش من جا تو خوردع بودم بشش
ا.ت : خببب بسس کن دیگعع
......
صب روز بع
ویو ته : امروز میخایم .......
شرتا : ۹ لایک
سرمو بلند کردم و گفتمش
ته : نمیخای از روم بلند شیع ¿¿
سری از روم پاشد و گف
ا.ت : ببخشیدددد .. من عجله داشتمم
و خم شد
ته : عیبی نیی .. حالا کع عجله داری میتونی بری دیگع&_&
ا.ت : اهومم .. بازم ببخشید .. روز خوبی داشتع باشید *-*
و سری رف
ویو ا.ت : وای خدا از این بدتر نیسسس .. آخه چرااا باید روز اول کاریییممم برم بغل ایدل شرکتتتت .. چراااااا
هیی خداا منو سوس کن(*'-^*)
من الان چ میدونم اتاق خانم یو کجاسس ¿¿ (・・;)
[ خانم یو همونیه کع باش هماهنگ کردم ]
بزا از این دخترع بپرسمم
ا.ت : صلام .. ببخشید اتاق خانم یو کجاسس ¿¿
دخترع : صلام .. این طرفه
و بم راهو نشون داد
وارد اتاق خانم یو شدم
ا.ت : صلام خانم یو
خانم یو : صلام ا.ت .. خش اومدیع
ا.ت : ممنونمم ♡
خانم یو : بیا اینجا بشین
خانم یو ازم پرسید کع چرا ب خانندگی علاقه مند شدم و خییلی سوالای دیگع ای کع راجب خانندگی بود
و بم گف کع میتونم ت شرکت کار کنمم
از فردا هم شرو میکنممم (^з^)-☆
این خیییلی خوبععععع
رفتم خونع و همه چیو براش گفتمم
میا : جدی جدی آیدل شرکت بوددد کع بش خوردی ¿¿
ا.ت : ارععع متاسفانعع (^_^;)
میا : خوبع کعع .. چ بویی میداد ¿¿
ا.ت : میاااا واقعا کعععع ..
میا : خو چیههه ¿¿ خوب نیسس ؟؟
ا.ت : معلومه کع نع خییلیمم بدعععع
میا : از نظر من کع خییلی خوبععع اون خییلی معروفه و تازع خیییلیم خوشتیپ و قشنگههه
ا.ت : هییی
میا : ای کاش من جا تو خوردع بودم بشش
ا.ت : خببب بسس کن دیگعع
......
صب روز بع
ویو ته : امروز میخایم .......
شرتا : ۹ لایک
۴.۰k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.