بی تو این شهر..
بی تو این شهر..
برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است
آنچنان میفشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود اگر زود بیایی دیر است
رفتند نقطه ی پایان خوشی هایم بود
دلم از هر که و هر کس که بگویی سیر است
سایه ای مانده ز من بی تو که در آینه هم طرح خاکستری اش گُنگ ترین تصویر است
خواب دیدم که برایم غزلی میخواندی
دوستم داری و این ساده ترین تعبیر است
کاش میبودی و با چشم خودت میدیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تار های نفسم را به زمان میبافم
که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است..!
برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است
آنچنان میفشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود اگر زود بیایی دیر است
رفتند نقطه ی پایان خوشی هایم بود
دلم از هر که و هر کس که بگویی سیر است
سایه ای مانده ز من بی تو که در آینه هم طرح خاکستری اش گُنگ ترین تصویر است
خواب دیدم که برایم غزلی میخواندی
دوستم داری و این ساده ترین تعبیر است
کاش میبودی و با چشم خودت میدیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تار های نفسم را به زمان میبافم
که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است..!
۲.۹k
۰۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.