Part 7

Part 7
لارا: اینه که همه ی ما با یه آهنگ در زمان های مختلف آرمی شدیم
ا.ت: حالا اون آهنگ چی بود
لارا: Dynamite
ا.ت: 😳😳😳😳😳😳
لارا: چیه؟
ا.ت: واقعا؟
لارا: اوم
چرا میپرسی؟
ا.ت: چو منم با این آهنگ آرمی شدم
لارا: خداوکیلی؟
ا.ت: اوم
لارا: پششششششششمممممااااااااااااااااممممممم
ا.ت: آرام الان مردم میبینن به فاخ میریم
نایون: هعیییییی درست مثل قبلت بد دهنی
ا.ت: ای واااااااااای ببخشید مامان جونم دیگه تکرار نمیشه
نایون: ایششششششش مسخره😒😂
یجی: خب ا.ت
الان چیکار میخوای بکنی
ا.ت: ای وای یادم رفت برای چی اومدم اینجا
خب ببینید پسرا یه مدیر برنامه ی اسکل ماد..
نایون: اهمممممممم
ا.ت: اهم اهم اسکل خر دارن که یادش رفته براشون خوابگاه رزرو کنه تو ایران
می یونگ: ای خاااااک بر سرش
ا.ت: آره و الان من میخوام ازتون درخواست کنم که بزارن بیان خونه ی خودمون
بورام: ما اون خونه رو خیلی وقته دست نزدیم
متروکه شده
ا.ت: خب
بچه ها: خب؟
ا.ت: منتظر چی هستین؟ بیاین بریم درست مثل روز اولش کنیم
سوجین: مطمئنی؟
ا.ت: په نه په
یجی: هعییییی الحق که همدانی ای
ا.ت: بریممم؟
بچه ها: بریممممممم
(ا.ت ویو)
رسیدیم. هیچ فرقی نکرده. همون خونه ی دوست داشتنی قبله
ا.ت: خب کی آمادست که شروع کنیم؟
یجی : من هستم
سوجین : منم همینطور
نایون: رو منم حساب کن
می یونگ: منم حرفی ندارم
بورام: حل چشاته داشم
لارا: خب منم که همیشه پایه بودم
ا.ت: پس بریم دست به کار بشیم


(پرش زمانی به ۷ ساعت بعد)
ا.ت: آخخخخخخخ کمرم
لارا: کاملا گسسته شدم
می یونگ: دیگه دستامو حس نمیکنم از بس سابیدم
نایون: آییییییی پام گرفت
سوجین: خدا لعنت کنه اون روزی رو که آجوما رو مرخص کردم
یجی: بدبخت چقدر کار میکنه
خدا بهش صبر بده
ا.ت: صبر کنید ببینم. اجوما زندس؟
بورام: آره
نمیدونستی؟ خب معلومه که نمیدونی. ۱۳ ساله غیبت زده خبر‌مرگت
ا.ت: من که معذرت خواهی کردم😅
صبر کن ببینم.... وایسا....چییییییییییییی؟؟؟ اجوما زندسسسسسسس؟😱😱😱😱من باید برم ببینمش . آدرس داری؟
بورام: نیازی به آدرس نیست. داره میاد
ا.ت: هورااااااااااااا
حالا یه دو سه چهار بالا دو سه عقب 💃🏽💃🏽💃🏽💃🏽💃🏽💃🏽
ادامه کامنت♡♡