نگا چقدر ادمین خوبیم
نگا چقدر ادمین خوبیم
حالا حمایت نمیکنید:///
𝓕𝓸𝓻𝓬𝓮𝓭 𝓫𝓾𝓽 𝓻𝓸𝓶𝓪𝓷𝓽𝓲𝓬
P3
ا.ت :باشه بابا مال باباتو که نخوردم(آروم )
کوک:چیزی گفتی ؟
ا.ت :نه چیزی نگفتم
گگگگگ
کوک:معلومه
ویو آ.ت
پشماممم چه خونه ایییی
کوک:بعدن آجوما میاد توی اتاقت بهت قوانین رو میگه اگه از قوانین پیروی نکن خدا میدونه چه بلایی سرت میاد(جدی)
ا.ت:ب....با....باشه
اجوما:سلام دخترم !بیا اتاقت رو بهت نشون بدم
ا.ت :اوممم سلام ....باشه
اجوما :اونجا اتاق توهه و اونجا اتاق ارباب
توی اون اتاق که درش قرمزه نمیری
ا.ت:چرا؟
اجوما:فقط کافیه بری اونجا تا دخلت در بیاد
ا.ت :آهان...... من رفتم بخوابم
ویو رفتم داخل اتاق فضایی خیلی خوبی داشت .
روی تخت دراز کشیدم که یهو چشمام گرم شد .
ساعت سه شب بود بلند شدم گشنم بود
رفتم پاین تا چیزی بردارم ؛اتاق که دری قرمز داشت زهنمو مشغول کرد
ا.ت:هوففف نمیدونم اونجا چیه فردا میرم ببینم چیه .
رفتم داخل آشپزخونه در یخجالو باز کردم
یه سیب برداشتم
کوک:اینجا چی کار میکنی؟
ا.ت:یا خدااا اینجا جن داره ؟(ترس )
کوک:منم
ا.ت:تودیگه کدوم خری هستی ؟
کوک برق رو روشن کردم
ا.ت:اوخخخخ عععع شماید !(تعجب)
ا.ت بهم نزدیک شد جوری که من خوردم به دیوار
کوک:پس من خرم؟
ا.ت :نه بابا
کوک :معلومه (دم گوش ا.ت گفت)
ا.ت :میشه نزديک من نشی؟
کوک:تو جزوی از اموال منی پس من دستور میدم و چیزی میگم
ا.ت :اها .....من رفتم شب بخیر
کوک:(پوزخند )
ا.ت :دیو
خمارییییییی
بمونه واسه بعد از ظهر
راستی اسم ا.ت به معنی ترکا میگه اسب:////
حالا حمایت نمیکنید:///
𝓕𝓸𝓻𝓬𝓮𝓭 𝓫𝓾𝓽 𝓻𝓸𝓶𝓪𝓷𝓽𝓲𝓬
P3
ا.ت :باشه بابا مال باباتو که نخوردم(آروم )
کوک:چیزی گفتی ؟
ا.ت :نه چیزی نگفتم
گگگگگ
کوک:معلومه
ویو آ.ت
پشماممم چه خونه ایییی
کوک:بعدن آجوما میاد توی اتاقت بهت قوانین رو میگه اگه از قوانین پیروی نکن خدا میدونه چه بلایی سرت میاد(جدی)
ا.ت:ب....با....باشه
اجوما:سلام دخترم !بیا اتاقت رو بهت نشون بدم
ا.ت :اوممم سلام ....باشه
اجوما :اونجا اتاق توهه و اونجا اتاق ارباب
توی اون اتاق که درش قرمزه نمیری
ا.ت:چرا؟
اجوما:فقط کافیه بری اونجا تا دخلت در بیاد
ا.ت :آهان...... من رفتم بخوابم
ویو رفتم داخل اتاق فضایی خیلی خوبی داشت .
روی تخت دراز کشیدم که یهو چشمام گرم شد .
ساعت سه شب بود بلند شدم گشنم بود
رفتم پاین تا چیزی بردارم ؛اتاق که دری قرمز داشت زهنمو مشغول کرد
ا.ت:هوففف نمیدونم اونجا چیه فردا میرم ببینم چیه .
رفتم داخل آشپزخونه در یخجالو باز کردم
یه سیب برداشتم
کوک:اینجا چی کار میکنی؟
ا.ت:یا خدااا اینجا جن داره ؟(ترس )
کوک:منم
ا.ت:تودیگه کدوم خری هستی ؟
کوک برق رو روشن کردم
ا.ت:اوخخخخ عععع شماید !(تعجب)
ا.ت بهم نزدیک شد جوری که من خوردم به دیوار
کوک:پس من خرم؟
ا.ت :نه بابا
کوک :معلومه (دم گوش ا.ت گفت)
ا.ت :میشه نزديک من نشی؟
کوک:تو جزوی از اموال منی پس من دستور میدم و چیزی میگم
ا.ت :اها .....من رفتم شب بخیر
کوک:(پوزخند )
ا.ت :دیو
خمارییییییی
بمونه واسه بعد از ظهر
راستی اسم ا.ت به معنی ترکا میگه اسب:////
۲۱.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.