پارت هشت
مومو:به نظرم نباید اینجوری میگفتی ...
برای یه دختر خیلی سخته غرورش شکسته بشه
کوک:اونموقع عصبی بودم راشتی یه چیزی میخوام بت بگم
مومو:منم میخوام یه چیزی بگم
ک:اول تو بگو
م:نه اول تو
ک:باشه......ببین من ...من عاشقت شدم و احساس میکنم بدون تو نمیتونم میخواستم بدونم تو هم مثل منی یا.......
م:منم میخواستم همینو بت بگم....منم عاشقت شدم
«میشه گفت عشق بین مومو و کوک از روی صدا بوده و این یکی از پاک ترین عشق هاست...عشقی که بخاطر پول یا قیافه نبوده...از رو صدایی بوده که تاحالا دیده نشده...»
ک:پس باید از گل بیای بیرون پس چرا نمیشه مگه .بوگوم نگفت اینطوری در میای؟؟؟؟
م:نمیدونم بریم پیشش؟؟؟
ک:اره بریم
رفتن
همه چیوفتن
ب:خب دخترم الان تو باید بگردی و یه طونل پیدا کنی تا از اون راه بیای بیرون....همون تونلی که اولین بار تزش رد شدی
م:بله
ویو مومو
داشتم میرفتم پیداش کنم که یه خواناشم ترسناک جلومو گرفت منم که فوبیا خواناشام داشتم جیغ بنفشی کشیدم
کوک ویو
خیلی نگران بودم که یهو صدای جیغ مومو رو شنیدم
ک:مومو؟؟؟؟؟چیشد؟؟؟؟؟کجایی؟؟؟
م:کوک...ک.مکک.یه..خخونا..شام...اینجاست(گریه)
ک:چچیییی؟؟؟بوگوم من باید برم داخل
ب:ریسکش خیلی زیاده مطمئنی؟؟؟
ک:اارهههه همین الان(داد)
رفت نشست یه سری ورد خوندن و کوک دوباره همون مراحل مومو رو طی کرد تا وارد دنیای گل شد ...خیلی ترسناک بود....براش عجیب بود که مومو چطور تونسته اینجارو تحمل کنه
یکم چشم چرخوند که یه دخترو دید که کنار خوناشام یه حسی میگفت همونه...همون فرذی که باعث شده قلبش تند تند بزنه
ک:مموووممووو(داد)
م:من اینجام
کوک باورش نمیشد داره از نزدیک عشقشو میبینه برای بار دوم دوباره به یه نگاه عاشق تر شد
مومو هم همینطور اونم بایه نگاه عاشق تر شد
اما الان جونش مهم تر بود
داشتن بهم نگاه میکردن که یدفعه............
**********************************
خب اینم از این فکر کنم دو یا یک پارت دیگه تموم بشه
میخوام بعد از این فیک براتون تکپارتی و سناریو بزارم تا بعد امتحان ها
درخواست داشتید بگید
برای یه دختر خیلی سخته غرورش شکسته بشه
کوک:اونموقع عصبی بودم راشتی یه چیزی میخوام بت بگم
مومو:منم میخوام یه چیزی بگم
ک:اول تو بگو
م:نه اول تو
ک:باشه......ببین من ...من عاشقت شدم و احساس میکنم بدون تو نمیتونم میخواستم بدونم تو هم مثل منی یا.......
م:منم میخواستم همینو بت بگم....منم عاشقت شدم
«میشه گفت عشق بین مومو و کوک از روی صدا بوده و این یکی از پاک ترین عشق هاست...عشقی که بخاطر پول یا قیافه نبوده...از رو صدایی بوده که تاحالا دیده نشده...»
ک:پس باید از گل بیای بیرون پس چرا نمیشه مگه .بوگوم نگفت اینطوری در میای؟؟؟؟
م:نمیدونم بریم پیشش؟؟؟
ک:اره بریم
رفتن
همه چیوفتن
ب:خب دخترم الان تو باید بگردی و یه طونل پیدا کنی تا از اون راه بیای بیرون....همون تونلی که اولین بار تزش رد شدی
م:بله
ویو مومو
داشتم میرفتم پیداش کنم که یه خواناشم ترسناک جلومو گرفت منم که فوبیا خواناشام داشتم جیغ بنفشی کشیدم
کوک ویو
خیلی نگران بودم که یهو صدای جیغ مومو رو شنیدم
ک:مومو؟؟؟؟؟چیشد؟؟؟؟؟کجایی؟؟؟
م:کوک...ک.مکک.یه..خخونا..شام...اینجاست(گریه)
ک:چچیییی؟؟؟بوگوم من باید برم داخل
ب:ریسکش خیلی زیاده مطمئنی؟؟؟
ک:اارهههه همین الان(داد)
رفت نشست یه سری ورد خوندن و کوک دوباره همون مراحل مومو رو طی کرد تا وارد دنیای گل شد ...خیلی ترسناک بود....براش عجیب بود که مومو چطور تونسته اینجارو تحمل کنه
یکم چشم چرخوند که یه دخترو دید که کنار خوناشام یه حسی میگفت همونه...همون فرذی که باعث شده قلبش تند تند بزنه
ک:مموووممووو(داد)
م:من اینجام
کوک باورش نمیشد داره از نزدیک عشقشو میبینه برای بار دوم دوباره به یه نگاه عاشق تر شد
مومو هم همینطور اونم بایه نگاه عاشق تر شد
اما الان جونش مهم تر بود
داشتن بهم نگاه میکردن که یدفعه............
**********************************
خب اینم از این فکر کنم دو یا یک پارت دیگه تموم بشه
میخوام بعد از این فیک براتون تکپارتی و سناریو بزارم تا بعد امتحان ها
درخواست داشتید بگید
۲۴.۶k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.