☆چند پارتی
☆چند پارتی
Pov: حامله ای
Part:۳
جین : من الان با این چی کار کنم
ا.ت : برو دوش بگیر
جین رفت و ا.ت نفسی راحت کشید
*فلش بک به فردا عصر *
ا.ت
زنگ زدم به جین که بیاد منو ببره ساحل گفت دم درم رفتم سوار ماشین شدم
ا.ت : سیلام شوهر خوشملم
جین : سلام عزیزم چس شده گفتی بریم ساحل چی میخوای بگی
ا.ت : بماند حالا بریم
رسیدیم پیاده شدیم روی شن ها نشستم و جین هم اومد پیشم نشست
ا.ت : ام جین تا ۹ ماه قرار نیست رابطه داشته باشیم
جین : ا چرا بیب *بچم گیج شده*
ا.ت از توی کیفش یه نامه درآورد و داد به جین و گفت : بخونش
جین نامه رو باز کرد ۲ تا چیز توش بود اولی رو برداشت و خوند
نامه :
بابایی من ۹ ماه بعد قراره بیام پیشت امید وارم دوست داشته باشی منو ببینی و بدون مامانی برا خودمه به تو نمیدم
جین بیشتر گیج شد و اون یکی چیز که داخل نامه بود رو برداشت و دید عکس سونوگرافیه تازه فهمید داره بابا میشه و با چشم های اشکی به ا.ت نگاه کرد و گفت: واقعا دارم بابا میشم
ا.ت : آره عزیزم
جین : ازت ممنونم ا.ت
ا.ت : من از تو ممنونم
The end
Pov: حامله ای
Part:۳
جین : من الان با این چی کار کنم
ا.ت : برو دوش بگیر
جین رفت و ا.ت نفسی راحت کشید
*فلش بک به فردا عصر *
ا.ت
زنگ زدم به جین که بیاد منو ببره ساحل گفت دم درم رفتم سوار ماشین شدم
ا.ت : سیلام شوهر خوشملم
جین : سلام عزیزم چس شده گفتی بریم ساحل چی میخوای بگی
ا.ت : بماند حالا بریم
رسیدیم پیاده شدیم روی شن ها نشستم و جین هم اومد پیشم نشست
ا.ت : ام جین تا ۹ ماه قرار نیست رابطه داشته باشیم
جین : ا چرا بیب *بچم گیج شده*
ا.ت از توی کیفش یه نامه درآورد و داد به جین و گفت : بخونش
جین نامه رو باز کرد ۲ تا چیز توش بود اولی رو برداشت و خوند
نامه :
بابایی من ۹ ماه بعد قراره بیام پیشت امید وارم دوست داشته باشی منو ببینی و بدون مامانی برا خودمه به تو نمیدم
جین بیشتر گیج شد و اون یکی چیز که داخل نامه بود رو برداشت و دید عکس سونوگرافیه تازه فهمید داره بابا میشه و با چشم های اشکی به ا.ت نگاه کرد و گفت: واقعا دارم بابا میشم
ا.ت : آره عزیزم
جین : ازت ممنونم ا.ت
ا.ت : من از تو ممنونم
The end
۱۲.۵k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.