آنتی bts 💚پــارت۸💚 کپ👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مینسو: فکر کردم جنی یا روحی هستی خب!
خندم گرفت..........
ــ تو که میترسی برای چی با تهیونگو کوک میشینی فیلمای ترسناک میبینی بعدشم بجای اینکه فکر کنی دزدم فکر میکنی جن یا روحم.
اخم کرد. پوزخند زدم............
مینسو: نخیرم نمیترسم.
ــ چن لحظه پیش معلوم شد.
مینسو با اعصبانیت............
مینسو: هییی.
ــ چیه مثلا میخوای چیکار کنی؟
مینسو: چرا باهام بدرفتای میکنی؟ مگه من چیکارت کردم؟
پوزخندی زدم. هع...........
ــ میخوای عاشقت باشم؟
شوکه شد. قرمز شد..........
ــ خجالتی بودی؟
خودشو جمع کرد............
مینسو: نه. خیلی پررویی.
ــ به شما فک نکنم دخلی داشته باشه.
مینسو: بیا با هم شرط ببندیم.
ــ چه شرطی؟؟!
مینسو: اگه اول من تورو عاشق خودم کردم باید هر کاری که من میگمو بکنی. و برعکس.
این دختره چه نقشه ای داره؟ رفتم نزدیکش. شوکه شد. خواست بره عقب ولی نمیتونست پشتش دیوار بود. روبه روش وایسادم..............
ــ چه نقشه ای داری؟
شوکه به چشام نگاه کرد............
+ کوک واسه عروسیشون چی بخونیم؟
جوری گردنمو به سمت صدا برگردوندم که گردنم رگ به رگ شد. کوک و وی بودن.............
کوک: مااااامان باباااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
وی: هوپییییییییی جیمیننننننن؟؟؟
اینا. داشتم از اعصبانیت منفجر میشدمممممم. دلم میخواددد................
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💚
#آنتی_bts
مینسو: فکر کردم جنی یا روحی هستی خب!
خندم گرفت..........
ــ تو که میترسی برای چی با تهیونگو کوک میشینی فیلمای ترسناک میبینی بعدشم بجای اینکه فکر کنی دزدم فکر میکنی جن یا روحم.
اخم کرد. پوزخند زدم............
مینسو: نخیرم نمیترسم.
ــ چن لحظه پیش معلوم شد.
مینسو با اعصبانیت............
مینسو: هییی.
ــ چیه مثلا میخوای چیکار کنی؟
مینسو: چرا باهام بدرفتای میکنی؟ مگه من چیکارت کردم؟
پوزخندی زدم. هع...........
ــ میخوای عاشقت باشم؟
شوکه شد. قرمز شد..........
ــ خجالتی بودی؟
خودشو جمع کرد............
مینسو: نه. خیلی پررویی.
ــ به شما فک نکنم دخلی داشته باشه.
مینسو: بیا با هم شرط ببندیم.
ــ چه شرطی؟؟!
مینسو: اگه اول من تورو عاشق خودم کردم باید هر کاری که من میگمو بکنی. و برعکس.
این دختره چه نقشه ای داره؟ رفتم نزدیکش. شوکه شد. خواست بره عقب ولی نمیتونست پشتش دیوار بود. روبه روش وایسادم..............
ــ چه نقشه ای داری؟
شوکه به چشام نگاه کرد............
+ کوک واسه عروسیشون چی بخونیم؟
جوری گردنمو به سمت صدا برگردوندم که گردنم رگ به رگ شد. کوک و وی بودن.............
کوک: مااااامان باباااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
وی: هوپییییییییی جیمیننننننن؟؟؟
اینا. داشتم از اعصبانیت منفجر میشدمممممم. دلم میخواددد................
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💚
#آنتی_bts
۱۱.۵k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.