ازدواج اجباریp ۱۹

جیمین:پرستار لطفا کمک کنید دلش خیلی درد میکنه
پرستار:اقا پارک لطفا ارامش خودتون رو حفظ کنید ما ایشون رو صحیح و سلامت بهتون تحویل میدیم
پرستار ها ملیسا رو پیش دکتری که بهش گفت بچه دار میشه بردن
ویو جیمین 💖
وقتی که دکتر از اتاق اومد بهم با خوشحالی نگاه کرد
دکتر:تبریک میگم اقای پارک جیمین
جیمین:بچه دار شدم ؟؟
دکتر:بله و درد خانم پارک به خواطر بچه ای بود که تو شکمش داشت به وجود میومد
جیمین که انقدر خوشحال شده بود بالا و پایین میپرید
جیمین:میتونم ملیسا رو ببینم
دکتر:بله حتما بفرمایید
جیمین وقتی وارد اتاق شد دید که ملیسا منتظرش نشته تا بیاد و دکتر نکات لازم برای مراقب از بچه رو بگه
جیمین:باورم نمیشه ملیسا تو الان یه نینی کوچولو تو شکمت داری
ملیسا:من خودمم باورم نمیشه
جیمین ملیسا رو محکم بغل کرد
جیمین:مرسی عشقم(توی گوشش)
ملیسا :ایی انقدر محکم نگیر بچم له شد (یه زره بلند)
جیمین:ای وای ببخشید
جیمین و ملیسا نشستن روی صندلی
دکتر:خب شما تا ۴ماهگی نباید زیاد تحرک داشته باشید و چون هنوز دوران ویارشون شروع نشده هر چیزی بخوره بالا میاره و این طبیعی هست ولی تاکید میکنم که باید حتی اگر هم حالت تهوع داشتید یه زره خیلی کوچیک غذا بخورید شده یه قاشق غذا خوری و..........
ویو ملیسا 💖✝
وقتی حرف های دکتر تموم شد من و جیمین خداحافظی کردیم و رفتیم خونه من خیلی ناراحت بودم چون دکتر میگفت که اگر تا ۴ماهگی زیاد تکون بخورم بچم به احتمال ۳۰به۷۰سقت بشه
جیمین:ملیسا میشه ازت یه خواهشی کنم
ملیسا:چه خواهشی
جیمین:که تکون نخوری من یه نفر رو میشناسم که میتونه کار های خونه رو انجام
ملیسا:باشه
جیمین
جیمین:جانم
ملیسا:اگر بچم چیزیش بشه چی من چیکار کنم (با بغض سگی)
جیمین:بچم هیچیش نمیشه تو مراقب خودت باش بغضم نکن
ملیسا:باشه
مرسی که هستی عشقم
جیمین:من همیشه پیشتم


ادامه دارد...........
اسکی ممنوع ❌