پارت ۴۹
پارت ۴۹
#ارسلان
دیانا رو بردم
پرستار ها گذاشتن توی تخت بردنش داخل اتاق
۳۰ میل بعد
خیلی نگران بودم
دکتر امد
رفتم سمتش
د. شما چیه خانم رحیمی هستید .
ا. نامزد (الکی گفت )
د. خب سکته قلبی کرده یک سکته خفیف
ا. الان حالش خوبه؟
د. خب ۱ شب باید مهمون ما باشه
ا. اها میشه ببینمش؟
د. بله فقط استرس بهش ندید
ا. باش
رفتم اتاق
دیانا بیهوش بود
ا. دیانا چشماتو باز کن دارم میمیرم اون ماره رف پاشو دیانا ببین من ازت خوشم آمده دوستت دارم بیدار شو به خاطر من دیانا بیدار شو یا ن خودم میکشم پاشو دیانا
خوشگلم پاشو 🙂💔😪
سرم گذاشتم رو دست دیانا
اردیا رو باهم الان رل بزنن؟ یا بعدا؟
بین این دوراهی گیر کردم
#ارسلان
دیانا رو بردم
پرستار ها گذاشتن توی تخت بردنش داخل اتاق
۳۰ میل بعد
خیلی نگران بودم
دکتر امد
رفتم سمتش
د. شما چیه خانم رحیمی هستید .
ا. نامزد (الکی گفت )
د. خب سکته قلبی کرده یک سکته خفیف
ا. الان حالش خوبه؟
د. خب ۱ شب باید مهمون ما باشه
ا. اها میشه ببینمش؟
د. بله فقط استرس بهش ندید
ا. باش
رفتم اتاق
دیانا بیهوش بود
ا. دیانا چشماتو باز کن دارم میمیرم اون ماره رف پاشو دیانا ببین من ازت خوشم آمده دوستت دارم بیدار شو به خاطر من دیانا بیدار شو یا ن خودم میکشم پاشو دیانا
خوشگلم پاشو 🙂💔😪
سرم گذاشتم رو دست دیانا
اردیا رو باهم الان رل بزنن؟ یا بعدا؟
بین این دوراهی گیر کردم
۶.۰k
۱۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.