فیک نخ نامرئی
p⁹
ویو ا/ت
طی این چند روز اخیر پرونده رو مطالعه کردم و بعدش یه چن تا دوره آموزشی کوتاه برای شرایط و مواقع اضطراری دیدم
اسم رمز هریک از گروه هارو حفظ کرده بود
ماموریت به این صورت بود .....
منطقه ای که ما باید تحت نظر می داشتیم و بهش حمله می کردیم یه دریاچه بود که با چند متر فاصله و خشکی دورتادورشو درختا احاطه کرده بودن یه جای واقعا رویایی بود که محال بود فکر کنی همچین باند وحشتناکی دقیقا بیخ گوشت دارن پول پارو می کنن و آدم می کشن اطلاعات ما نسبت به مکانشون تقریبا صفر بود و همین شانس موفقیتمون رو کاهش میداد حتی نقشه مکانشون یا موقعیت حدودیشونم نداشتیم البته که خب ..... می تونستیم با برگ برنده ای که داریم مکانشون رو شناسایی کنیم
ما یکی از افراد کلیدیشون رو شناسایی کرده بودیم هرچند اونا هر راهی برای رسیدن بهشون بود رو سوزونده بودن و هرکسی که براشون ذره ای خطر ساز می شد با هرگونه سابقه و وفاداری که داشت از صحنه روزگار محو می کردن ولی خب به هر سختی که بود این کار صورت گرفته بود و حالا فقط کافی بود بقیه کارو درست انجام بدیم
عملیات با سه گروه انجام می شد
تیم سایبری که البته نمیشه دقیقا گفت تیم چون به خاطر حساس بودن ماموریت فقط خودم توش بودم
تیم حمله که توش تهیونگ و کوک دست راست تهیونگ بودن
و تیم پشتیبان که شامل چهار از اعضای مورد اعتماد تهیونگ که آموزش های حرفه ای دیدن به علاوه یکی دیگه که اونطور که فهمیدم برادر تهیونگه و دکتر هست
به جز تهیونگ بقیشونو ندیدم و البته اجازه دیدنشون رو هم ندارم همچنین نباید از اسمشون باخبر بشم چون ممکنه ماموریت لو بره و شکست بخوریم *که البته اسم کوک رو هم می دونم و شنیدم😁*
با این که اطلاعاتم خیلی محدود بود ولی همونا هم برای دشمن مثل طلا می مونن پس باید مراقب خودم باشم و اگه گیر افتادم حرفی نزنم
توی ماموریت من روی یه تیکه که حالت تپه طور داشت باید استتار می کردم تا همچی تو دیدم باشه محافظی در کار نبود کارای هکری رو انجام می دادم و راهی بودم برای ارتباط بین گروه حمله و پشتیبان
در واقع برای اینکه اگر گروه حمله یا پشتیبان گیر افتاد ماموریت کاملا شکست نخوره این دو گروه با هم ارتباط ندارن و به من وصلن اگر کسی گیر بیافته من باید سریعا موقعیت خودمو ترک و عوض کنم
و خب .... بعد این همه حرف و توضیح .... فردا روزی بود که باید براش آماده می بودم ......
عااااا می دونم این پارت زیاد خوب نبود چون یکم عجله ای نوشتم و نمی دونستم چطور باید اینارو بگم از پارت بعدی یا بعد بعدی دیگه رو غلتک میافتم و می دونم چی به چیه 😁
بازم ببخشید اگه این پارتو ریدم 🫠
ویو ا/ت
طی این چند روز اخیر پرونده رو مطالعه کردم و بعدش یه چن تا دوره آموزشی کوتاه برای شرایط و مواقع اضطراری دیدم
اسم رمز هریک از گروه هارو حفظ کرده بود
ماموریت به این صورت بود .....
منطقه ای که ما باید تحت نظر می داشتیم و بهش حمله می کردیم یه دریاچه بود که با چند متر فاصله و خشکی دورتادورشو درختا احاطه کرده بودن یه جای واقعا رویایی بود که محال بود فکر کنی همچین باند وحشتناکی دقیقا بیخ گوشت دارن پول پارو می کنن و آدم می کشن اطلاعات ما نسبت به مکانشون تقریبا صفر بود و همین شانس موفقیتمون رو کاهش میداد حتی نقشه مکانشون یا موقعیت حدودیشونم نداشتیم البته که خب ..... می تونستیم با برگ برنده ای که داریم مکانشون رو شناسایی کنیم
ما یکی از افراد کلیدیشون رو شناسایی کرده بودیم هرچند اونا هر راهی برای رسیدن بهشون بود رو سوزونده بودن و هرکسی که براشون ذره ای خطر ساز می شد با هرگونه سابقه و وفاداری که داشت از صحنه روزگار محو می کردن ولی خب به هر سختی که بود این کار صورت گرفته بود و حالا فقط کافی بود بقیه کارو درست انجام بدیم
عملیات با سه گروه انجام می شد
تیم سایبری که البته نمیشه دقیقا گفت تیم چون به خاطر حساس بودن ماموریت فقط خودم توش بودم
تیم حمله که توش تهیونگ و کوک دست راست تهیونگ بودن
و تیم پشتیبان که شامل چهار از اعضای مورد اعتماد تهیونگ که آموزش های حرفه ای دیدن به علاوه یکی دیگه که اونطور که فهمیدم برادر تهیونگه و دکتر هست
به جز تهیونگ بقیشونو ندیدم و البته اجازه دیدنشون رو هم ندارم همچنین نباید از اسمشون باخبر بشم چون ممکنه ماموریت لو بره و شکست بخوریم *که البته اسم کوک رو هم می دونم و شنیدم😁*
با این که اطلاعاتم خیلی محدود بود ولی همونا هم برای دشمن مثل طلا می مونن پس باید مراقب خودم باشم و اگه گیر افتادم حرفی نزنم
توی ماموریت من روی یه تیکه که حالت تپه طور داشت باید استتار می کردم تا همچی تو دیدم باشه محافظی در کار نبود کارای هکری رو انجام می دادم و راهی بودم برای ارتباط بین گروه حمله و پشتیبان
در واقع برای اینکه اگر گروه حمله یا پشتیبان گیر افتاد ماموریت کاملا شکست نخوره این دو گروه با هم ارتباط ندارن و به من وصلن اگر کسی گیر بیافته من باید سریعا موقعیت خودمو ترک و عوض کنم
و خب .... بعد این همه حرف و توضیح .... فردا روزی بود که باید براش آماده می بودم ......
عااااا می دونم این پارت زیاد خوب نبود چون یکم عجله ای نوشتم و نمی دونستم چطور باید اینارو بگم از پارت بعدی یا بعد بعدی دیگه رو غلتک میافتم و می دونم چی به چیه 😁
بازم ببخشید اگه این پارتو ریدم 🫠
۳.۵k
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.