یهو حرفشو قطع کرد و چشم هاشو بست، هوارو بوکشید و گفت: بوی
یهو حرفشو قطع کرد و چشم هاشو بست، هوارو بوکشید و گفت: بوی چشم هاش میاد!
پرسیدم:چشم هم مگه بو میده دیوونه؟
گفت:آره!
بیشتر از تمامِ تن،بیشتر از دست ها...موها...لب ها!
جالب اینه که از راه دور هم میشه حسش کرد!
از توی عکس، از پشت شیشه، از پشت مرگ حتی!
لعنتی بوش هم حسابی موندگاره!
با یه بار دیدن همچین تو ذهن و تنت حک میشه که تا عمر داری پاک نمیشه!
یکیو میشناختم بوی یه چشم هایی تو جونش مونده بود که فقط یه بار از دور دیده بودش و همونجا تو ذهنش حک شده بود جوری که هنوز بعد سال ها داره دنبالش میگرده!
اصلا این بوی چشم هاست که آدمو عاشق میکنه!
وای بویِ چشم هاش!
همین آدمی که الان رد شد رو دیدی؟
بوی چشم هاش شبیه اون بود، همون بویِ خُمارِ مِشکیِ یارِ قدیمی رو میداد!
#محیا_زند
پرسیدم:چشم هم مگه بو میده دیوونه؟
گفت:آره!
بیشتر از تمامِ تن،بیشتر از دست ها...موها...لب ها!
جالب اینه که از راه دور هم میشه حسش کرد!
از توی عکس، از پشت شیشه، از پشت مرگ حتی!
لعنتی بوش هم حسابی موندگاره!
با یه بار دیدن همچین تو ذهن و تنت حک میشه که تا عمر داری پاک نمیشه!
یکیو میشناختم بوی یه چشم هایی تو جونش مونده بود که فقط یه بار از دور دیده بودش و همونجا تو ذهنش حک شده بود جوری که هنوز بعد سال ها داره دنبالش میگرده!
اصلا این بوی چشم هاست که آدمو عاشق میکنه!
وای بویِ چشم هاش!
همین آدمی که الان رد شد رو دیدی؟
بوی چشم هاش شبیه اون بود، همون بویِ خُمارِ مِشکیِ یارِ قدیمی رو میداد!
#محیا_زند
۱۰.۵k
۰۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.