سناریو از ریندو
دید ریندو
امروز ران از ناکجا اباد اومد و گفت برو ریو رو از مدرسه بزار و مجبورم کرد برم بیارمش و منم رفتم داشتم زیر لب به ران فحش میدادم که تا به خودم اومدم دیدم رسیدم و رفتم در زدم که ناظم درو باز کرد
/ناظم ،ریندو
/ بله کاری داشتید
، اره اومدم دنبال خواهرم ریو
/ برای چی الان ۲ ساعت مونده
، میدونم داداشم زنگ زد گفت بیارمش
/ باشه من صداش میکنم
، نه خودم میارمش
/ باشه ولی مراقب باشید کلاسشون بیجنبه زیاد داره
، کلاسشون کجاست
/ بالا سمت راست نوشته کلاس ششم
، ممنون
در ذهنش ریندو : اوففففففف چه ناظمی بود خیلی تلاش کردم بهش فحش ندم ریو با چه ادم هایی سروکله میزنه یعنی چی کلاسشون بیجنبه زیاد داره اخهههه
همچنان ریو و ا.ت
ریو: ا.تیییییییییییییییییییی
ا.ت : چتههههه
ریو : هیچی فقط ميخواستم بگم خیلی خوشملییییییی
ا.ت: خدایا به هرکی شفا میدی به این دو برابر بده
ریو: ا.ت راست میگم خودتم میدونی دروغ گو نیستم
ا.ت لبخند گرمی میزنه و به ریو نگاه میکنه و میگه : ممنونم ریو ولی بچه ها سر همین منو ازیت میکنن مخصوصا ایمی با اون دوستاش ولی زمانی که تو هستی
کاریم ندارن ممنونم که هستی
ریو: ا.ت نترس من کنارتم
ا.ت: مرسی
ریو: ا.تی جونم اگه داداشم دوست دختر خواست دوست دخترش باید تو باشییی
ا.ت کمی سرخ میشه و میگه : ریووووووووو
که ریندو مثل گاو میاد تو
دید ریندو
ریندو : ببخشید ریو اینجاست
ریندو در ذهنش : همه دورم جمع شدن بجز یک نفر که کنار ریو نشسته بود
ریو : ا.تییییی داداشم ریندووو همونی که گفتممممممم
ریندو در ذهنش : پس اسمش ا.ته چشماش مثل دریا میمونه خیلی خوشگله دلم میخواد ب.بوسمش چرا اون نیومده و نشسته نکنه از من متنفره یا شایدم دوسم
داره
ریو: ا.تی میشه امروز بیای خونمون این ادرس
ایمی: ریو چان میخوای منم بیام تو ریاضی کمکت کنم
ریو : نه ا.ت درسش بهتره
ریندو: خب منم ا.ت چانو ترجی میدم
ریو: نظر تو مهم نیست
ریندو: خب خودت بگو فرشته کوچولی ( اشاره به ا.ت)
ا.ت : باشه من امروز ساعت ۷ میام با سرخ شدن گونه هاش
ریو : هوراااا فرصت خوبیه که با داداشم اشنا شیییییی
امروز ران از ناکجا اباد اومد و گفت برو ریو رو از مدرسه بزار و مجبورم کرد برم بیارمش و منم رفتم داشتم زیر لب به ران فحش میدادم که تا به خودم اومدم دیدم رسیدم و رفتم در زدم که ناظم درو باز کرد
/ناظم ،ریندو
/ بله کاری داشتید
، اره اومدم دنبال خواهرم ریو
/ برای چی الان ۲ ساعت مونده
، میدونم داداشم زنگ زد گفت بیارمش
/ باشه من صداش میکنم
، نه خودم میارمش
/ باشه ولی مراقب باشید کلاسشون بیجنبه زیاد داره
، کلاسشون کجاست
/ بالا سمت راست نوشته کلاس ششم
، ممنون
در ذهنش ریندو : اوففففففف چه ناظمی بود خیلی تلاش کردم بهش فحش ندم ریو با چه ادم هایی سروکله میزنه یعنی چی کلاسشون بیجنبه زیاد داره اخهههه
همچنان ریو و ا.ت
ریو: ا.تیییییییییییییییییییی
ا.ت : چتههههه
ریو : هیچی فقط ميخواستم بگم خیلی خوشملییییییی
ا.ت: خدایا به هرکی شفا میدی به این دو برابر بده
ریو: ا.ت راست میگم خودتم میدونی دروغ گو نیستم
ا.ت لبخند گرمی میزنه و به ریو نگاه میکنه و میگه : ممنونم ریو ولی بچه ها سر همین منو ازیت میکنن مخصوصا ایمی با اون دوستاش ولی زمانی که تو هستی
کاریم ندارن ممنونم که هستی
ریو: ا.ت نترس من کنارتم
ا.ت: مرسی
ریو: ا.تی جونم اگه داداشم دوست دختر خواست دوست دخترش باید تو باشییی
ا.ت کمی سرخ میشه و میگه : ریووووووووو
که ریندو مثل گاو میاد تو
دید ریندو
ریندو : ببخشید ریو اینجاست
ریندو در ذهنش : همه دورم جمع شدن بجز یک نفر که کنار ریو نشسته بود
ریو : ا.تییییی داداشم ریندووو همونی که گفتممممممم
ریندو در ذهنش : پس اسمش ا.ته چشماش مثل دریا میمونه خیلی خوشگله دلم میخواد ب.بوسمش چرا اون نیومده و نشسته نکنه از من متنفره یا شایدم دوسم
داره
ریو: ا.تی میشه امروز بیای خونمون این ادرس
ایمی: ریو چان میخوای منم بیام تو ریاضی کمکت کنم
ریو : نه ا.ت درسش بهتره
ریندو: خب منم ا.ت چانو ترجی میدم
ریو: نظر تو مهم نیست
ریندو: خب خودت بگو فرشته کوچولی ( اشاره به ا.ت)
ا.ت : باشه من امروز ساعت ۷ میام با سرخ شدن گونه هاش
ریو : هوراااا فرصت خوبیه که با داداشم اشنا شیییییی
۱۰.۸k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.