وانشات چند پارتی از جیهوپ پارت1
امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم با جای خالی جیهوپ مواجه شدم .. یکم تعجب کردم اخه قول داده بود امروز باهام بیاد دکتر چون چند روزی هس زیاد حالم خوب نیست … همینطوری که تو فکر بودم متوجه برگه تا خورده روی بالشتش شدم … برش داشتم و شروع کردم به خوندن .
سلام عزیزم …. ببخشید نتونستم همراهت بیام دکتر از کمپانی زنگ زدن و گفتن که کار مهمی دارن و حتما باید برم … معذرت میخوام .. وقتی رفتی حتما بهم بگو دکتر چی گفت خیلی نگرانم عزیزم😓 لبخندی به قلبی که آخر جملش نوشته بود زدم … از روی تخت بلند شدم و به طرف دسشویی رفتم …
سلام عزیزم …. ببخشید نتونستم همراهت بیام دکتر از کمپانی زنگ زدن و گفتن که کار مهمی دارن و حتما باید برم … معذرت میخوام .. وقتی رفتی حتما بهم بگو دکتر چی گفت خیلی نگرانم عزیزم😓 لبخندی به قلبی که آخر جملش نوشته بود زدم … از روی تخت بلند شدم و به طرف دسشویی رفتم …
۱۳.۵k
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.