عضو هشتم بی تی اس
عضو هشتم بی تی اس
پارت ۱۸
بایول:اها
کوک:خب ، تموم شد؟
نامجون:دارین میخوریم دیگه (با دهن پر)
(ادمینتون حوصله نداره بنویسه ) (خوابگاه)
بایول ویو
بازم برگشتم به این زندان مُجَلَل ، چصیدم تو این زندگی ، میخواستم برم اتاقم که تهیونگ گفت
تهیونگ:بچها بیاین جرعت حقیقت
اعضا : باشه ! (اگر یادتون باشه گفته بودم وقتی مینویسم اعضا بایولم جزوشونه)
(چند دقیقه بعد)
بایول:من بطری رو میچرخونم (افتاد به کوک و نامی)
نامی:جرعت یا حقیقت؟
ته:حقیقت
نامی:تاحالا عاشق شدی؟ اگه اره کی؟
ته:اره شدم ، اون......صدای قشنگی داره ، چهره زیبایی داره ، اندام رو فرمی داره ، چشمای گیرایی داره
کوک:اسم منو نگو ، اسم منو نگو
ته:تو نیستی ، خودمو میگم😏
همه:............
بایول:سخنی نیست (دوباره میچرخونه) (جیمین و یونگی)
جیمین: جرعت یا حقیقت
یونگی: حقیقت جرعت نمیگم چون حاله هیچکاریو ندارم هااووو(خمیازه)
جیمین: تاحالا تو دبیرستان کسی بهت پیشنهاد دادع یا پیشنهاد دادی
یونگی: نه خب اره یبار به یه دخترع پیشنهاد دادم
اعضا: واوو
بایول: خب بهت چی گفت
یونگی : مثل اب خوردن ردم کرد ولی واسم مهم نیست ، خب من میچرخونم
بایول: متاسفم
بایول ویو
یونگی داشت میچرخوند که ساعتو نگاه کردم
بایول: جیغغغغغغغ
اعضا: چیشده
بایول :دیرمون شدد وای الان باید فن ساین باشیم
نامی: راس میگی بچه ها برید حاضر شید سریع
اعضا رفتن و حاضر شدن وقتی رفتم بیرون یه ون سیاه منتظرمون بود و رفتیم سوار شدیم و حرکت کردیم
ویو بایول
بایول: من واقعا استرس داشتم و این اولین فن ساین بود که منم هستم و همش پاهامو تکون میدادم (از استرس)
ته:بایول خوبی؟
بایول: ا...اره خوبم ، واسه چی؟
ته: بایول ، میدونم استرس داری ، ولی اصلا این کار بهت کمکی نمیکنه ، میتونی خودتو با چیزای دیگه سرگرم کنی ، میتونی تا اونجا اهنگ گوش بدی
نامی: مطمئن باش همه ازت حمایت میکنن
بایول: (لبخند) مرسی
جیمین: فک کنم رسیدیم
ویو بایول
وقتی خواستم پیاده شم اول یه نفس عمیق کشیدم و رفتم
نامی: همه چی درست پیش میره ، فایتینگ
اعضا: فایتینگ💜✨
همین وارد فن ساین شدیم ارمیا شروع کردن به حیغ کشیدنن و ما هم بهشون سلام کردیم ورفتیم رو صندلی ها نشستیم ارمی هم اومد از نامی شروع کرد
و منم منتظر بودم ارمی بیاد پیش من و یکی از اون ته بلند داد زد
فن: بایولل عاشقتممم
بایول: (میکروفونو برداشتم و گفتم) تنها نیستی گلم (همه شروف کردن به جیغ و داد)
ارمی: عاشقتم
بایول: ممنونن منم دوستون
(داشتم با فن بویی که جلوم نشسته بود حرف میزدم که یهو گفت)
ارمی:یادته تو لایوت گفته بودی دوست داری با اونایی که توی فندوم میخونن همکاری کنی؟
بایول:اره یادمه
ارمی:من میخونم ولی صدام خیلی خوب نیست
بایول:بیخیال همه توی یک سطحیم ،
ادامه تو کامنت
پارت ۱۸
بایول:اها
کوک:خب ، تموم شد؟
نامجون:دارین میخوریم دیگه (با دهن پر)
(ادمینتون حوصله نداره بنویسه ) (خوابگاه)
بایول ویو
بازم برگشتم به این زندان مُجَلَل ، چصیدم تو این زندگی ، میخواستم برم اتاقم که تهیونگ گفت
تهیونگ:بچها بیاین جرعت حقیقت
اعضا : باشه ! (اگر یادتون باشه گفته بودم وقتی مینویسم اعضا بایولم جزوشونه)
(چند دقیقه بعد)
بایول:من بطری رو میچرخونم (افتاد به کوک و نامی)
نامی:جرعت یا حقیقت؟
ته:حقیقت
نامی:تاحالا عاشق شدی؟ اگه اره کی؟
ته:اره شدم ، اون......صدای قشنگی داره ، چهره زیبایی داره ، اندام رو فرمی داره ، چشمای گیرایی داره
کوک:اسم منو نگو ، اسم منو نگو
ته:تو نیستی ، خودمو میگم😏
همه:............
بایول:سخنی نیست (دوباره میچرخونه) (جیمین و یونگی)
جیمین: جرعت یا حقیقت
یونگی: حقیقت جرعت نمیگم چون حاله هیچکاریو ندارم هااووو(خمیازه)
جیمین: تاحالا تو دبیرستان کسی بهت پیشنهاد دادع یا پیشنهاد دادی
یونگی: نه خب اره یبار به یه دخترع پیشنهاد دادم
اعضا: واوو
بایول: خب بهت چی گفت
یونگی : مثل اب خوردن ردم کرد ولی واسم مهم نیست ، خب من میچرخونم
بایول: متاسفم
بایول ویو
یونگی داشت میچرخوند که ساعتو نگاه کردم
بایول: جیغغغغغغغ
اعضا: چیشده
بایول :دیرمون شدد وای الان باید فن ساین باشیم
نامی: راس میگی بچه ها برید حاضر شید سریع
اعضا رفتن و حاضر شدن وقتی رفتم بیرون یه ون سیاه منتظرمون بود و رفتیم سوار شدیم و حرکت کردیم
ویو بایول
بایول: من واقعا استرس داشتم و این اولین فن ساین بود که منم هستم و همش پاهامو تکون میدادم (از استرس)
ته:بایول خوبی؟
بایول: ا...اره خوبم ، واسه چی؟
ته: بایول ، میدونم استرس داری ، ولی اصلا این کار بهت کمکی نمیکنه ، میتونی خودتو با چیزای دیگه سرگرم کنی ، میتونی تا اونجا اهنگ گوش بدی
نامی: مطمئن باش همه ازت حمایت میکنن
بایول: (لبخند) مرسی
جیمین: فک کنم رسیدیم
ویو بایول
وقتی خواستم پیاده شم اول یه نفس عمیق کشیدم و رفتم
نامی: همه چی درست پیش میره ، فایتینگ
اعضا: فایتینگ💜✨
همین وارد فن ساین شدیم ارمیا شروع کردن به حیغ کشیدنن و ما هم بهشون سلام کردیم ورفتیم رو صندلی ها نشستیم ارمی هم اومد از نامی شروع کرد
و منم منتظر بودم ارمی بیاد پیش من و یکی از اون ته بلند داد زد
فن: بایولل عاشقتممم
بایول: (میکروفونو برداشتم و گفتم) تنها نیستی گلم (همه شروف کردن به جیغ و داد)
ارمی: عاشقتم
بایول: ممنونن منم دوستون
(داشتم با فن بویی که جلوم نشسته بود حرف میزدم که یهو گفت)
ارمی:یادته تو لایوت گفته بودی دوست داری با اونایی که توی فندوم میخونن همکاری کنی؟
بایول:اره یادمه
ارمی:من میخونم ولی صدام خیلی خوب نیست
بایول:بیخیال همه توی یک سطحیم ،
ادامه تو کامنت
۱.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.