مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟑𝟖
ویو تهیونگ
ات رو برآید استایل بغل کردم رفتم سمت ماشین به سمت عمارت آمریکا راه افتادیم بعد ۸۰ مین رسیدیم از ماشین پیاده شدم ات رو گذاشتم رو تخت اتاقش نگاه کن اون وون هو ی کثافت چی کار با بدن ات کرده بعد ۵ مین دکتر کانگ اومد(بچه ها دکتر کانگ دکتر خانواده گی شونه) ات رو مایعه کرد پانسمان زخم هاشو عوض کرد و روبه من گفت
!بخاطر شوک بی هوش شدن ، انگار یکی می خاسته بهشون تجا*وز کنه بخاطر همون هنوز تو شوک بودن من فردا هم می یام پانسمان هاشون رو عوض میکنم شما هم کمکش کنید برن حموم من هنوز اینجام بعد میام دوباره زخم هاشون رو عوض میکنم و اینکه بهشون سروم وصل کردم .
÷ممنون دکتر
!خواهش میکنم(رفت بیرون درو بست)
اون وون هوی عوضی خودم خفه ش میکنم ایشش زنگ زدم به جونگکوک
ویو مکالمه شون
÷الو کوک چی شد موفق شدین؟
+آره وسط عملیات چرا زنگ می زنی؟!
÷می خوام اون وون هوی عوضی رو بیاری خودم جرش بدم!
+باشه با کمال میل حالا می زاری به عملیات برسم ؟
÷باشه رو فعلا
+فعلا
پایان مکالمه شون
تلفون که قط کردم دیدم ات داره کم کم بیدار میشه......
ویو ات
آروم چشم هامو باز کردم دیدم تهیونگ بالا سرمه
_ته...یونگ
÷(نشست کنار ات)جانم
_ من کجام؟
÷هیششش الان پیش منه جات امنه تموم شد.
_هوووم
÷سروقت که تموم شد باید بری حموم
_نعععع زخم هام میسوزه
÷عیجانم خب باید بری که زخم هات خوب شه
_باشه(بغض)
÷ اتم چرا بغض کردی قربونت شم
_اوپا (بغض ش ترکید)
÷(بغلش کرد ) عیجانم
_(در بغل تهیونگ عرررر زدن)
۴۰ مین بعد ...
سرومم تموم شد دکتر کانگ جداش کرد رفت بیرون تهیونگ گفت
÷پاشو باید بری حموم
_نههههه
÷ات (نگاه جدی)
_باشه باشه
÷من ببرمت یا اجوما بگم بیاد ؟!
_صد در صد اجوما
÷هیییی مثلا دادشمتم هاااا
_خب دلیل نمیشه که باهات بریم حموم!
÷اوففففف باشه
تهیونگ رفت اجوما رو صدا کرد بعد اجوما کمک کرد بریم یه حموم تو حموم یکم تو وان نشستم اخخخخ زخم هام می سوخت درد داشت بدنم رو با شامپوی مخصوص شستم بعد اجوما موهام رو شست از حموم اومدم بیرون چون حوله طپی بود تقریبا کل بدن رو می گرفت(عکسش رو می زارم)با همون حوله نشستم تهیونگ موهامو خشک کرد بعد برام بافت دکتر کانگ اومد زخم هام رو پانسمان کرد و گفت تا دو هفته نباید لباس بپوشم البته بعدش گفت بهتره پیراهن های تابسونی که بازه بپوشم که زخم هام عفونت نکنه منم چون داریم می ریم تو فصل زمستون بیشتر لباس هام گرمه یکی و دوتا از اون پیراهن ها بیشتر نداشتم تهیونگ گفت برام سفارش میده بعد دکتر کانگ رفت یکی از اون پیراهن هارو پوشیدم (عکسش می زارم)بعد آروم رو تخت دراز کشیدم که تهیونگ اومد پتو کشید روم و گفت
÷ات برات ۱۵ تا اون پیراهن ها برات گرفتم فردا میاد حالا هم بخواب باشه(ناز کردن ات )
_اوپا میشه پیشم بخوابی؟
÷آخه عملیات....
_لطفاااا(کیوت)
÷باشه از دست تو
بعد آمد رو تخت دراز کشید بغلم کرد گرم های بدنش
حس خوبی بهم می داد و بعد سیاهی......
ویو کوک.....
گایز لطفا روح نباشید یه لایک کنید و برای نوشتن هر پارت زحمت میکشم🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات
اسلاید ۳ حوله ات
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟑𝟖
ویو تهیونگ
ات رو برآید استایل بغل کردم رفتم سمت ماشین به سمت عمارت آمریکا راه افتادیم بعد ۸۰ مین رسیدیم از ماشین پیاده شدم ات رو گذاشتم رو تخت اتاقش نگاه کن اون وون هو ی کثافت چی کار با بدن ات کرده بعد ۵ مین دکتر کانگ اومد(بچه ها دکتر کانگ دکتر خانواده گی شونه) ات رو مایعه کرد پانسمان زخم هاشو عوض کرد و روبه من گفت
!بخاطر شوک بی هوش شدن ، انگار یکی می خاسته بهشون تجا*وز کنه بخاطر همون هنوز تو شوک بودن من فردا هم می یام پانسمان هاشون رو عوض میکنم شما هم کمکش کنید برن حموم من هنوز اینجام بعد میام دوباره زخم هاشون رو عوض میکنم و اینکه بهشون سروم وصل کردم .
÷ممنون دکتر
!خواهش میکنم(رفت بیرون درو بست)
اون وون هوی عوضی خودم خفه ش میکنم ایشش زنگ زدم به جونگکوک
ویو مکالمه شون
÷الو کوک چی شد موفق شدین؟
+آره وسط عملیات چرا زنگ می زنی؟!
÷می خوام اون وون هوی عوضی رو بیاری خودم جرش بدم!
+باشه با کمال میل حالا می زاری به عملیات برسم ؟
÷باشه رو فعلا
+فعلا
پایان مکالمه شون
تلفون که قط کردم دیدم ات داره کم کم بیدار میشه......
ویو ات
آروم چشم هامو باز کردم دیدم تهیونگ بالا سرمه
_ته...یونگ
÷(نشست کنار ات)جانم
_ من کجام؟
÷هیششش الان پیش منه جات امنه تموم شد.
_هوووم
÷سروقت که تموم شد باید بری حموم
_نعععع زخم هام میسوزه
÷عیجانم خب باید بری که زخم هات خوب شه
_باشه(بغض)
÷ اتم چرا بغض کردی قربونت شم
_اوپا (بغض ش ترکید)
÷(بغلش کرد ) عیجانم
_(در بغل تهیونگ عرررر زدن)
۴۰ مین بعد ...
سرومم تموم شد دکتر کانگ جداش کرد رفت بیرون تهیونگ گفت
÷پاشو باید بری حموم
_نههههه
÷ات (نگاه جدی)
_باشه باشه
÷من ببرمت یا اجوما بگم بیاد ؟!
_صد در صد اجوما
÷هیییی مثلا دادشمتم هاااا
_خب دلیل نمیشه که باهات بریم حموم!
÷اوففففف باشه
تهیونگ رفت اجوما رو صدا کرد بعد اجوما کمک کرد بریم یه حموم تو حموم یکم تو وان نشستم اخخخخ زخم هام می سوخت درد داشت بدنم رو با شامپوی مخصوص شستم بعد اجوما موهام رو شست از حموم اومدم بیرون چون حوله طپی بود تقریبا کل بدن رو می گرفت(عکسش رو می زارم)با همون حوله نشستم تهیونگ موهامو خشک کرد بعد برام بافت دکتر کانگ اومد زخم هام رو پانسمان کرد و گفت تا دو هفته نباید لباس بپوشم البته بعدش گفت بهتره پیراهن های تابسونی که بازه بپوشم که زخم هام عفونت نکنه منم چون داریم می ریم تو فصل زمستون بیشتر لباس هام گرمه یکی و دوتا از اون پیراهن ها بیشتر نداشتم تهیونگ گفت برام سفارش میده بعد دکتر کانگ رفت یکی از اون پیراهن هارو پوشیدم (عکسش می زارم)بعد آروم رو تخت دراز کشیدم که تهیونگ اومد پتو کشید روم و گفت
÷ات برات ۱۵ تا اون پیراهن ها برات گرفتم فردا میاد حالا هم بخواب باشه(ناز کردن ات )
_اوپا میشه پیشم بخوابی؟
÷آخه عملیات....
_لطفاااا(کیوت)
÷باشه از دست تو
بعد آمد رو تخت دراز کشید بغلم کرد گرم های بدنش
حس خوبی بهم می داد و بعد سیاهی......
ویو کوک.....
گایز لطفا روح نباشید یه لایک کنید و برای نوشتن هر پارت زحمت میکشم🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات
اسلاید ۳ حوله ات
۹.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.