"پروانه خونی من"
"پروانه خونی من"
پارت 64
ویو ا/ت
کوک: اصلا نمیگم*پاشد رفت سمت در*
ا/ت: خیلی خب بگو
کوک: از اونجایی که تو صبح ها دیر از خواب بیدار میشی قبلنا صحرخیز بودی معلومم نیست چه اتفاقی افتادهــ...
ا/ت: خب حرفتو بگو
کوک: ظهر بعد از ناهار میریم ولی باید صبح زود بیدار شی، ساعت 9
ا/ت: باشه
کوک: خب نمیخوای بیای پایین؟
ا/ت: نه فعلا
کوک: چرا
ا/ت: چون هووز یکم از کتاب مونده میخوام بخونم
کوک: باشه
کوک: زود بخون بیا پایین باشه؟
ا/ت:ـــــــــــــــــــــ*غرق در کتاب😂*
کوک: ا/تتتتت*بلند*
ا/ت: باشه*دراز میکشت روی تخت به روی شکمش*
جونگکوک رفت منم بعد از تمثم کردن کتاب رفتم پایین توی اتاقم.گشنم نبودو میخواستم بخوابم.
جز منو جونگکوکو خدمتکارا کسی دیگه ای نبود.همین که دراز کشیدم در اتاق به صدا دراومد.
ا/ت: میتونی بیای داخل*کسل*
*خدمتکار اومد داخل*
خدمتکار: اقای جئون گفتن نمیاین پایین برای ناهار؟
ا/ت:نه*کسل*
خدمتکار: غذاتون رو بیارم بالا؟
ا/ت: خیر.گشنم نیست*کسل*
خدمتکار: اوکی*رفت*
ظهر بود معمولا جونگکوک ظهرا نمیومد خونه نمیدونم چیشده بود که امروز زود اومده بود خونه.
حدود دو ساعتی خوابیدمو بعد بیدار شدم.
رفتم دستشویی صورتمو شستمو نشستم پشت میز ارایشم که چشمم خورد به تقویم.
به خودم که اومد فهمیدم امروز باید پریود میشدم اما نشدم.
ادامه دارد...
پارت 64
ویو ا/ت
کوک: اصلا نمیگم*پاشد رفت سمت در*
ا/ت: خیلی خب بگو
کوک: از اونجایی که تو صبح ها دیر از خواب بیدار میشی قبلنا صحرخیز بودی معلومم نیست چه اتفاقی افتادهــ...
ا/ت: خب حرفتو بگو
کوک: ظهر بعد از ناهار میریم ولی باید صبح زود بیدار شی، ساعت 9
ا/ت: باشه
کوک: خب نمیخوای بیای پایین؟
ا/ت: نه فعلا
کوک: چرا
ا/ت: چون هووز یکم از کتاب مونده میخوام بخونم
کوک: باشه
کوک: زود بخون بیا پایین باشه؟
ا/ت:ـــــــــــــــــــــ*غرق در کتاب😂*
کوک: ا/تتتتت*بلند*
ا/ت: باشه*دراز میکشت روی تخت به روی شکمش*
جونگکوک رفت منم بعد از تمثم کردن کتاب رفتم پایین توی اتاقم.گشنم نبودو میخواستم بخوابم.
جز منو جونگکوکو خدمتکارا کسی دیگه ای نبود.همین که دراز کشیدم در اتاق به صدا دراومد.
ا/ت: میتونی بیای داخل*کسل*
*خدمتکار اومد داخل*
خدمتکار: اقای جئون گفتن نمیاین پایین برای ناهار؟
ا/ت:نه*کسل*
خدمتکار: غذاتون رو بیارم بالا؟
ا/ت: خیر.گشنم نیست*کسل*
خدمتکار: اوکی*رفت*
ظهر بود معمولا جونگکوک ظهرا نمیومد خونه نمیدونم چیشده بود که امروز زود اومده بود خونه.
حدود دو ساعتی خوابیدمو بعد بیدار شدم.
رفتم دستشویی صورتمو شستمو نشستم پشت میز ارایشم که چشمم خورد به تقویم.
به خودم که اومد فهمیدم امروز باید پریود میشدم اما نشدم.
ادامه دارد...
۲.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.