فیک مربی سگه من پارت ۱۸:
فیک مربی سگه من پارت ۱۸:
که دیدم که ا،ت داره گریه میکنه
کوک:عاعا عشقم چرا گریه میکنی
ا،ت:کوککککککک هقق هققق
کوک:هیشششش اروم باش من پیشتم همه چی تموم شد باشه
ا،ت:دیگه تنهام نزار هققق هق
کوک:باشه عشقم
ا،ت:رفتی جای جینا نه
کوک:اره
ا،ت:چیکار کردی باهاش
کوک:مهم نیست
ا،ت:کشتیش؟
کوک....
ا،ت:چرا کشتیشششش
کوک:اون تورو داشته میکشته توقع نداشته باش که اروم یک جا بشینم(با داد)
ا،ت ویو:
با دادی که زد سریع یک قطره اشکم افتاد پایین
کوک:ببین ا،ت من من
ا،ت:مهم نیست برو بیرون
کوک:اما ا،ت
ا،ت:گفتم بروووو بیروننننن(با داد)
کوک رفت بیرون
ا،ت ویو:
موقعی که داد زدم دقیقا جایی که تیر خودم خیلی میسوخت لباسمو دادم بالا که دیدم بخیه هام باز شده و خونریزی کردم سریع با اینکه خیلی درد داشتم دکمه ی بالا سرم رو زدم و بعد از چند دقیقه دکتر ها با سرعت اومدن پیشم
کوک ویو:بیرون از اتاق ا،ت نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که چرا برای مرگ اون ناراحت شده اون داشته میکشتتش
همینطور داشتم فکر میکردم که دیدم دکتر و پرستار با سرعت به سمته اتاقه ا،ت رفتن منم استرس گرفتم و سریع رفتم توی اتاقش که دیدم ا،ت داره هم گریه میکنه هم داره جیغ میکشه
دکتر:پرستار بدو اون قیچی و بخیا رو بده بهم باید بخیه هاشو باز کنیم تا عفونت نکرده
دکتر:خانم پارک باید بیهوشی بزنیم
ا،ت:نمیخوادددد سریع کارتون رو انجام بدین (با جیغ)
دکتر:..... پرستار قیچی رو بده
کوک ویو:اشک هام همینطوری میریختن که دیدم ا،ت مثل چی داره جیغ میزنه و درد میکشه سریع رفتم سمتش و محکم بغلش کردم
کوک:هیششششش الان تموم میشه(با گریه)
ا،ت:گریه ی زیادددددد با داد
کوک:تموم شد اروم باش هیشششش من پیشتم
ا،ت:هق هققق
دکتر:آقای جعون بهشون آرامبخش زدیم و تا چند ساعتی میخوابن بلا به دور
کوک:ممنونم دکتر
کوک هم سرشو روی دست های ا،ت گذاشت و خوابید
و.....
که دیدم که ا،ت داره گریه میکنه
کوک:عاعا عشقم چرا گریه میکنی
ا،ت:کوککککککک هقق هققق
کوک:هیشششش اروم باش من پیشتم همه چی تموم شد باشه
ا،ت:دیگه تنهام نزار هققق هق
کوک:باشه عشقم
ا،ت:رفتی جای جینا نه
کوک:اره
ا،ت:چیکار کردی باهاش
کوک:مهم نیست
ا،ت:کشتیش؟
کوک....
ا،ت:چرا کشتیشششش
کوک:اون تورو داشته میکشته توقع نداشته باش که اروم یک جا بشینم(با داد)
ا،ت ویو:
با دادی که زد سریع یک قطره اشکم افتاد پایین
کوک:ببین ا،ت من من
ا،ت:مهم نیست برو بیرون
کوک:اما ا،ت
ا،ت:گفتم بروووو بیروننننن(با داد)
کوک رفت بیرون
ا،ت ویو:
موقعی که داد زدم دقیقا جایی که تیر خودم خیلی میسوخت لباسمو دادم بالا که دیدم بخیه هام باز شده و خونریزی کردم سریع با اینکه خیلی درد داشتم دکمه ی بالا سرم رو زدم و بعد از چند دقیقه دکتر ها با سرعت اومدن پیشم
کوک ویو:بیرون از اتاق ا،ت نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که چرا برای مرگ اون ناراحت شده اون داشته میکشتتش
همینطور داشتم فکر میکردم که دیدم دکتر و پرستار با سرعت به سمته اتاقه ا،ت رفتن منم استرس گرفتم و سریع رفتم توی اتاقش که دیدم ا،ت داره هم گریه میکنه هم داره جیغ میکشه
دکتر:پرستار بدو اون قیچی و بخیا رو بده بهم باید بخیه هاشو باز کنیم تا عفونت نکرده
دکتر:خانم پارک باید بیهوشی بزنیم
ا،ت:نمیخوادددد سریع کارتون رو انجام بدین (با جیغ)
دکتر:..... پرستار قیچی رو بده
کوک ویو:اشک هام همینطوری میریختن که دیدم ا،ت مثل چی داره جیغ میزنه و درد میکشه سریع رفتم سمتش و محکم بغلش کردم
کوک:هیششششش الان تموم میشه(با گریه)
ا،ت:گریه ی زیادددددد با داد
کوک:تموم شد اروم باش هیشششش من پیشتم
ا،ت:هق هققق
دکتر:آقای جعون بهشون آرامبخش زدیم و تا چند ساعتی میخوابن بلا به دور
کوک:ممنونم دکتر
کوک هم سرشو روی دست های ا،ت گذاشت و خوابید
و.....
۱۸.۵k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.