پارت ۳ فصل۲

ات ویو
رفتم حموم یه دوش چند دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون
یه لباس مشکی مخملی پوشیدم
یه آرایش تقریبا غلیظ کردمو
کفشامو پوشیدم
و رفتم دم در
کوک: افتخار سوار شدن میدین لیدی
ات:البته
سوار ماشین شدم و با خواهرش احوال پرسی کردم
راه افتادیم سمت رستوران
رسیدیم یه رستوران شیک و بزرگ بود
گارسون :جناب جعون میزتون اینجاست
کوک:ممنون
ات:خب سفارش بدیم
کاترین موافقم
هممون سفارش دادیم
کاترین : بچه ها من یه لحظه میرم دستشویی
کاترین ویو
واقعا دختر خوشگلیه ولی حیف که ......
سی دقیقه بعد
داشتیم شام میخوردیم که یهو یه مرد افتاد زمین همینطور سرفه میکرد
بعد چند دقیقه نفس نمی کشید مرده بود
دلیل مرگش سم بود
کوک:بیاین بریم خونه ممکنه بقیه چیزا هم سمی باشه
تو دل کوک اینجا یه چیزی عجیبه غذای اون مرد با ات یکی بود

کاترین:شبمون خراب شد
ات:اشکال نداره یه شب دیگه میایم بیرون
کوک:ات تو خونه من میمونی
ات:ولی....
کوک:ولی بی ولی
ات:باشه
فلش بک به یک ساعت قبل
کاترین
امشب کارش تمومه
توی غذاش سم ریختم
سر میز همش منتظر بودم که فهمیدم غذا ها جابه جا شده و به جاش اون مرده سم رو خورده
لعنتی بلاخره که از دستش خلاص میشم