عشق ناخواسته Part. 24
که یدفه گوشی هوسوک زنگ خورد
دایون ـ کیه؟
هوسوک ـ خود شه
دایون ـ خوب نگاه کن مثل همیشه خیلی عادی باهاش صحبت کن
هوسوک ـ سیع خودم رو می کنم
مکالمه، شون
لی ها ـ الو عشقم چه خبر از سفر کاریت برگشتی
هوسوک ـ اره برگشتم راستی برات یه خبر هم دارم
لی ها ـ بگو عشقم می شنوم
هوسوک ـ نمی شه اینجوری بگم بیا همون کافیه ی همیشگی اونجا بهت می گم
لی ها ـ باشه عشقم کار دیگه ای نداری
هوسوک ـ نه
و قطع کرد
دایون هم که از خنده جر خورده پخش بر زمینه
هوسوک ـ چرا می خندی
دایون ـ الو عشقم، بله عشقم، بگو عشقم، عشقم (اداشو در میاره)
هوسوک ـ این الا خنده داشت
دایون ـ برای من سینگل اره
هوسوک ـ حالا ولش کن تا من برم و برگردم تو هم اتاق رو اماده کن و شنود و دربین رو جا ساز کن
دایون ـ باشه عشقم (ادای لی ها رو در میاره)
هوسوک ـ بسه دیگه
دایون ـ کیه؟
هوسوک ـ خود شه
دایون ـ خوب نگاه کن مثل همیشه خیلی عادی باهاش صحبت کن
هوسوک ـ سیع خودم رو می کنم
مکالمه، شون
لی ها ـ الو عشقم چه خبر از سفر کاریت برگشتی
هوسوک ـ اره برگشتم راستی برات یه خبر هم دارم
لی ها ـ بگو عشقم می شنوم
هوسوک ـ نمی شه اینجوری بگم بیا همون کافیه ی همیشگی اونجا بهت می گم
لی ها ـ باشه عشقم کار دیگه ای نداری
هوسوک ـ نه
و قطع کرد
دایون هم که از خنده جر خورده پخش بر زمینه
هوسوک ـ چرا می خندی
دایون ـ الو عشقم، بله عشقم، بگو عشقم، عشقم (اداشو در میاره)
هوسوک ـ این الا خنده داشت
دایون ـ برای من سینگل اره
هوسوک ـ حالا ولش کن تا من برم و برگردم تو هم اتاق رو اماده کن و شنود و دربین رو جا ساز کن
دایون ـ باشه عشقم (ادای لی ها رو در میاره)
هوسوک ـ بسه دیگه
۱۰.۳k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.