Meeting again P4
تو این مدت که یوری دوباره به مقام خودش برگشته بود تصمیم گرفت یکم خودشو بگیره تا بلکه یونگی متوجه اشتباهش شده با شه و بیاد سمت یوری ولی نه خیرررر نه تنها نیومد بلکه شایعه هایی توی قصر پخش شد که یوری از وقتی دوباره به قصر اومده و مقامش رو پس گرفته مغرور شده!!!بله یوری به هدف خودش نرسید...
پس تصمیم گرفت خودش دست به کار شه اولین قدم برای این کار مهم رفتن به آشپزخونه ی سلطنتی بود...
-سلام سراشپز سلطنتی
-اوه سلام باونی من چی شما رو به اینجا کشونده؟؟
-امروز تصمیم گرفتم غذای اعلاحضرت رو خودم ببرم
-بله خیلی هم عالی چند لحظه منتظر بمونید
-خیلی ممنون
-انجام وظیفه هست
خلاصه غذا رو اوردن و گذاشتن تو سینی و یوری به سمت قصر پادشاه حرکت کرد
-لطفا ورود من رو اعلام کنید
-اطاعت....ملکه یوری وارد می شوند
صداییی نیومد اما ندیمه ها در رو واسه ی یوری باز کردن
یوری دید که یونگی مثل یه گربه تو پتوش جمع شده به نظر خواب میومد...
-عالیجناب؟؟...........اهممممم..........عالیجناببببببببببببببببببب
-یا نارنگی های داشته و نداشته ام تو اینجا چی کار می کنی....اهمم...منظورم اینه که شما اینجا چیکار می کنید ملکه؟؟
-اممم خب براتون غذا اوردم
-سم ریختی توش؟؟
-بیشعور:/
-چی گفتی؟؟
-هیچی گفتم درود بر شرفتون
-اهان خوبه...حالا بده بخورم برم حکم اعدام یونا چیزههه هیچی....
-هان؟؟؟
-هیچی تو برو به تو مربوط نیست
-خیلی خب باشه
اومد بیرون.......
-الحق که خله:/
......................................................
سلام دوزتان چطورید؟؟
اینم از این پارت شرمنده دیشب نزاشتم عوضش امشب دو پارت می ذارم...
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک و نظر یادتون نره نظراتتون خیلی خوشحالم می کنه:)
خیلی دوستون دارم:)
پس تصمیم گرفت خودش دست به کار شه اولین قدم برای این کار مهم رفتن به آشپزخونه ی سلطنتی بود...
-سلام سراشپز سلطنتی
-اوه سلام باونی من چی شما رو به اینجا کشونده؟؟
-امروز تصمیم گرفتم غذای اعلاحضرت رو خودم ببرم
-بله خیلی هم عالی چند لحظه منتظر بمونید
-خیلی ممنون
-انجام وظیفه هست
خلاصه غذا رو اوردن و گذاشتن تو سینی و یوری به سمت قصر پادشاه حرکت کرد
-لطفا ورود من رو اعلام کنید
-اطاعت....ملکه یوری وارد می شوند
صداییی نیومد اما ندیمه ها در رو واسه ی یوری باز کردن
یوری دید که یونگی مثل یه گربه تو پتوش جمع شده به نظر خواب میومد...
-عالیجناب؟؟...........اهممممم..........عالیجناببببببببببببببببببب
-یا نارنگی های داشته و نداشته ام تو اینجا چی کار می کنی....اهمم...منظورم اینه که شما اینجا چیکار می کنید ملکه؟؟
-اممم خب براتون غذا اوردم
-سم ریختی توش؟؟
-بیشعور:/
-چی گفتی؟؟
-هیچی گفتم درود بر شرفتون
-اهان خوبه...حالا بده بخورم برم حکم اعدام یونا چیزههه هیچی....
-هان؟؟؟
-هیچی تو برو به تو مربوط نیست
-خیلی خب باشه
اومد بیرون.......
-الحق که خله:/
......................................................
سلام دوزتان چطورید؟؟
اینم از این پارت شرمنده دیشب نزاشتم عوضش امشب دو پارت می ذارم...
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک و نظر یادتون نره نظراتتون خیلی خوشحالم می کنه:)
خیلی دوستون دارم:)
۲.۲k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.