گل بارونی 🥀
PART : 1
* دخترک با چشمایه گروینش شعر و پوستر هایی که از بی تی اس داشت ولی الان هزار تیکه شده بود رو تو آغوش سردش گرف همینطور ک مادرش با داد اونو تحقیر میکرد دخترک هم تیکه های قلبش بیشتر میشد قلبی ک از شدت گریه خیلی شکننده شده بود ..... شاید اگه بی تی اس نبود الان دخترک تو اون دنیا داشت قدم میزد ..... .
مادر ا.ت : از همون روزی که به دنیا اومدی نحس بودی کاش میزاشتم زیر اون دستگاه میمردی چرا نجاتت دادم ....
تو باعث شدی همه بهم تیکه بندازن که دختر دارم ... تو باعث شدی کل فامیل هامون ولمون کنن ..... تویه مجرمییییی
* ا.ت که دیگه کنترلی واسش نمونده بود کل عکس و کاغد هارو پرت کرد و بلند شد و تو چشمایه مادر و پدرش و برادرش غرید :
ا.ت : ارههههه منننن باعث شدم ولی توکه مجبور نبودی منو نجات بدی شاید خدا خواسته بود من زود به دنیا بیام تا بمیرم ولی تو نجاتم دادی اما من ازت نخواستم نجاتم بدی باید میزاشتی میمردم چون من از وقتی به دنیا اومدم فقط شدم دردسر پس شماهام مجبور نیستید تحملم کنید " چون من یه مجرمم ... جرمم هم اینه که دخترمممم "
* دخترک بعد حرفش راهی اتاقش شد هنوز خانوادش تو شوک بودن انگار یکم پشیمون بودن ولی نه به قدری ک رفتارشون باهاش تغییر کنه .
از زبان ا.ت : متوجه زندگی نحس من شدید ..... هیچکس دوسم نداره از همون روزی ک با بی تی اس آشنا شدم دنیام تغییر کرد من از اعضایه بی تی اس یاد گرفتم ...
" بخاطر نامجون زندگی کنم "
" بخاطر جین خوب غذا بخورم "
" بخاطر یونگی قوی باشم "
" بخاطر هوسوک عشق بورزم "
" بخاطر جیمین در هر لحظه بخندم "
" بخاطر تهیونگ خوش بگذرونم *
" بخاطر جونگ کوک بدون ترس بخونم "
بله من تا الان بخاطر ایناس زندم شاید باورتون نشه ولی " کسایی که حتی یه بارم از نزدیک ندیدم شدن کل زندگیم و خانوادم "
با بسته شدن در خونه فهمیدم ۳ تایی رفتن بیرون خوشحال شدم چون حداقل چند ساعت مغزم آرامش داره رفتم آهنگ بی تی اس رو پلی کردم و شروع کردم به خونه تمیز کردن که چشمم خورد به زیر مبل یه برگه بود برش داشتم ک با پول هایی ک از بچگی کار میکردم و در میآورم و گذر نامم مواجه شدم وقتی ۱۴ سالم بود میخواستم برم که خانوادم جلوم رو گرفتن یسسسس الان وقتشه ...
( *نکته : ا.ت الان ۱۹ سالشه* )
ا.ت : دیگه وقتشه از قفس بیام بیرون ....
ادامه دارد ....
* دخترک با چشمایه گروینش شعر و پوستر هایی که از بی تی اس داشت ولی الان هزار تیکه شده بود رو تو آغوش سردش گرف همینطور ک مادرش با داد اونو تحقیر میکرد دخترک هم تیکه های قلبش بیشتر میشد قلبی ک از شدت گریه خیلی شکننده شده بود ..... شاید اگه بی تی اس نبود الان دخترک تو اون دنیا داشت قدم میزد ..... .
مادر ا.ت : از همون روزی که به دنیا اومدی نحس بودی کاش میزاشتم زیر اون دستگاه میمردی چرا نجاتت دادم ....
تو باعث شدی همه بهم تیکه بندازن که دختر دارم ... تو باعث شدی کل فامیل هامون ولمون کنن ..... تویه مجرمییییی
* ا.ت که دیگه کنترلی واسش نمونده بود کل عکس و کاغد هارو پرت کرد و بلند شد و تو چشمایه مادر و پدرش و برادرش غرید :
ا.ت : ارههههه منننن باعث شدم ولی توکه مجبور نبودی منو نجات بدی شاید خدا خواسته بود من زود به دنیا بیام تا بمیرم ولی تو نجاتم دادی اما من ازت نخواستم نجاتم بدی باید میزاشتی میمردم چون من از وقتی به دنیا اومدم فقط شدم دردسر پس شماهام مجبور نیستید تحملم کنید " چون من یه مجرمم ... جرمم هم اینه که دخترمممم "
* دخترک بعد حرفش راهی اتاقش شد هنوز خانوادش تو شوک بودن انگار یکم پشیمون بودن ولی نه به قدری ک رفتارشون باهاش تغییر کنه .
از زبان ا.ت : متوجه زندگی نحس من شدید ..... هیچکس دوسم نداره از همون روزی ک با بی تی اس آشنا شدم دنیام تغییر کرد من از اعضایه بی تی اس یاد گرفتم ...
" بخاطر نامجون زندگی کنم "
" بخاطر جین خوب غذا بخورم "
" بخاطر یونگی قوی باشم "
" بخاطر هوسوک عشق بورزم "
" بخاطر جیمین در هر لحظه بخندم "
" بخاطر تهیونگ خوش بگذرونم *
" بخاطر جونگ کوک بدون ترس بخونم "
بله من تا الان بخاطر ایناس زندم شاید باورتون نشه ولی " کسایی که حتی یه بارم از نزدیک ندیدم شدن کل زندگیم و خانوادم "
با بسته شدن در خونه فهمیدم ۳ تایی رفتن بیرون خوشحال شدم چون حداقل چند ساعت مغزم آرامش داره رفتم آهنگ بی تی اس رو پلی کردم و شروع کردم به خونه تمیز کردن که چشمم خورد به زیر مبل یه برگه بود برش داشتم ک با پول هایی ک از بچگی کار میکردم و در میآورم و گذر نامم مواجه شدم وقتی ۱۴ سالم بود میخواستم برم که خانوادم جلوم رو گرفتن یسسسس الان وقتشه ...
( *نکته : ا.ت الان ۱۹ سالشه* )
ا.ت : دیگه وقتشه از قفس بیام بیرون ....
ادامه دارد ....
۲.۶k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.