p12 ق2
تهیون:بابت دیشب معذرت میخوام
+اوهوم...تقصیر منم بود اول من شروع کردم
تهیون:اشکالی نداره...
خواستم بلندشم که دستمو گرفت
تهیون:میخوام یه پیشنهادی بهت بدم
+میشنوم
تهیون:بیا دوست دخ
فلیکس:هی جی هیا...خوبی؟
+مرسی تو خوبی
فلیکس:مرس بیا بریم باهم حرف بزنیم...
#فلیکس
وقتی زنگ خورد جی هی زود از کلاس خارج شد به تهیون نگاه کردم و که داشت با دوستاش یه حرفی رو تاکید میکردن که تهیونم ا کلاس خارج شد
فلیکس:داداش مطمئن باش اینا یه چیزی رو پنهون میکنن
_به من ربطی نداره
فلیکس:فکر کنم موضوع جی هی باشه مگه ندیدی چجور همدیگه رو همراهی میکردن
_فلیکس...اون موضوع...به..من...ربطی...نداره..
فلیکس:باشه...کی بود میگفت من قشنگ حواسم به جی هی هست؟اگه تو حواست نباشه من حواسم هست...درضمن..اینکارو فقط بخاطر انسانیتم میکنم...افتاد؟
بعد این حرف از کلاس خارج شدم و رفتم حیاط تک تک همه رو آنالیز میکردم تا اینکه جی هی رو با تهیون دیدم رفتم نزدیکتر فهمیدم موضوع درمورد دیشب بود وقتی فهمیدم تهیون میخواد به جی هی اعتراف کنه زودی رفتم پیششون...بعد اینکه با جی هی رفتیم کلاس
+چیزی شده فلیکس؟
فلیکس:عا..نه فقط میخواستم بگم که...عامم..میای پارتی؟
+پارتی؟
فلیکس:اوهوم
+ب..باشه(بالبخند)
+کی؟
فلیکس:ش..شب خوبه؟
+اره..خوبه..دوستاتم میان؟
فلیکس:نم.نمیدونم ازشون میپرسم
+باشه..پس من برم
فلیکس:باشه...بچه ها..بچه ها
_چیه چته؟
فلیکس:فکر کنم تهیون میخواست به جی هی اعتراف کنه که دوستش داره
سانمی:چی؟
_خوب این که عادیه..
فلیکس:یااا خداروشکر کن که رفتمو جلوشونو گرفتم
جیمین پوزخندی زد
_شب نیاین پیشم میخوام استراحت کنم
فلیکس:چیزه...جیمین
_هوم؟
فلیکس:من یه خراب کاری کردم
سوبین:باز چه کاری کردی؟
فلیکس:به جی هی گفتم..بریم پارتی
سانمی:چیکار کردی؟
سانمی بلند شد و هی فلیکس رو کتک میزد
فلیکس:یا سانمی نکن..
جیمین سانمی رو ازش جدا کرد
سانمی:خاک تو اون سرت..عقلو نگاه..
_خوب واسه چی اینکارو کردی؟
فلیکس:وقتی جی هی رو از تهیون دور کردم برای اینکه تابلو نشه..دیکه اینو گفتم
_شب؟
فلیکس:اوهوم..
_باشه میریم..
دیگه هیچی نگفتیم زنگ خورد و معلم درسو داد...
#جی هی
وسایلامو توی کیف گذاشتم
+تهیون؟تهیون؟
تعیون:هوم؟
+چرا خوابیدی؟بلندشو بریم دیگه همه رفتن
تهیون:خوابم برد؟
+اره..دستتو بده بریم
تهیون:جی هی..میخواستم درمورد حرفم که فلیکس مزاحم شدو بگم
+عا..آره بگو
تهیون:اگه کسی بهت درخواست رل دادن بخواد..تو چی میگی؟
+عامم خوب مونده به اخلاق و رفتارش
تهیون:خوب یکی مثل من..اگه من بهت بگم که دوست دخترم شو تو چی میگی؟
+خوب..آره
تهیون:خوب الان شدی دوست دخترم..
+ها؟
یهویی از صندلی بلند شد و جلو جلو میومد و منم عقب میرفتم
تهیون:دوست نداری دوست دخترم بشی؟من بدم؟
+نه اینطور نیس..فقط یهویی شد
خواست ببوستم که دستمو جلوی لبم گذاشتم که لبش خورد به دستم از کلاس دویدم و که دنبالم اومد
تهیون:هی جی هی
+نتونستی ببوسیم..هه..
تهیون:وایسا..آها.. گرفتمت
دستامو از پشت گرفت و میخواست بازم ببوستم که صدا هایی از ته راهرو میومد صداهایی مثل مشت زدن و و داد زدن
+صدای چیه؟
تیهون:نمیدونم
رفتیم ته راهرو که تاریک بود کمی جلوتر رفتیم که صدا های فلیکس و جونگ سو رو شنیدیم
+ای.این صدای فلیکسه
تهیون:جونگ سو...
+اوهوم...تقصیر منم بود اول من شروع کردم
تهیون:اشکالی نداره...
خواستم بلندشم که دستمو گرفت
تهیون:میخوام یه پیشنهادی بهت بدم
+میشنوم
تهیون:بیا دوست دخ
فلیکس:هی جی هیا...خوبی؟
+مرسی تو خوبی
فلیکس:مرس بیا بریم باهم حرف بزنیم...
#فلیکس
وقتی زنگ خورد جی هی زود از کلاس خارج شد به تهیون نگاه کردم و که داشت با دوستاش یه حرفی رو تاکید میکردن که تهیونم ا کلاس خارج شد
فلیکس:داداش مطمئن باش اینا یه چیزی رو پنهون میکنن
_به من ربطی نداره
فلیکس:فکر کنم موضوع جی هی باشه مگه ندیدی چجور همدیگه رو همراهی میکردن
_فلیکس...اون موضوع...به..من...ربطی...نداره..
فلیکس:باشه...کی بود میگفت من قشنگ حواسم به جی هی هست؟اگه تو حواست نباشه من حواسم هست...درضمن..اینکارو فقط بخاطر انسانیتم میکنم...افتاد؟
بعد این حرف از کلاس خارج شدم و رفتم حیاط تک تک همه رو آنالیز میکردم تا اینکه جی هی رو با تهیون دیدم رفتم نزدیکتر فهمیدم موضوع درمورد دیشب بود وقتی فهمیدم تهیون میخواد به جی هی اعتراف کنه زودی رفتم پیششون...بعد اینکه با جی هی رفتیم کلاس
+چیزی شده فلیکس؟
فلیکس:عا..نه فقط میخواستم بگم که...عامم..میای پارتی؟
+پارتی؟
فلیکس:اوهوم
+ب..باشه(بالبخند)
+کی؟
فلیکس:ش..شب خوبه؟
+اره..خوبه..دوستاتم میان؟
فلیکس:نم.نمیدونم ازشون میپرسم
+باشه..پس من برم
فلیکس:باشه...بچه ها..بچه ها
_چیه چته؟
فلیکس:فکر کنم تهیون میخواست به جی هی اعتراف کنه که دوستش داره
سانمی:چی؟
_خوب این که عادیه..
فلیکس:یااا خداروشکر کن که رفتمو جلوشونو گرفتم
جیمین پوزخندی زد
_شب نیاین پیشم میخوام استراحت کنم
فلیکس:چیزه...جیمین
_هوم؟
فلیکس:من یه خراب کاری کردم
سوبین:باز چه کاری کردی؟
فلیکس:به جی هی گفتم..بریم پارتی
سانمی:چیکار کردی؟
سانمی بلند شد و هی فلیکس رو کتک میزد
فلیکس:یا سانمی نکن..
جیمین سانمی رو ازش جدا کرد
سانمی:خاک تو اون سرت..عقلو نگاه..
_خوب واسه چی اینکارو کردی؟
فلیکس:وقتی جی هی رو از تهیون دور کردم برای اینکه تابلو نشه..دیکه اینو گفتم
_شب؟
فلیکس:اوهوم..
_باشه میریم..
دیگه هیچی نگفتیم زنگ خورد و معلم درسو داد...
#جی هی
وسایلامو توی کیف گذاشتم
+تهیون؟تهیون؟
تعیون:هوم؟
+چرا خوابیدی؟بلندشو بریم دیگه همه رفتن
تهیون:خوابم برد؟
+اره..دستتو بده بریم
تهیون:جی هی..میخواستم درمورد حرفم که فلیکس مزاحم شدو بگم
+عا..آره بگو
تهیون:اگه کسی بهت درخواست رل دادن بخواد..تو چی میگی؟
+عامم خوب مونده به اخلاق و رفتارش
تهیون:خوب یکی مثل من..اگه من بهت بگم که دوست دخترم شو تو چی میگی؟
+خوب..آره
تهیون:خوب الان شدی دوست دخترم..
+ها؟
یهویی از صندلی بلند شد و جلو جلو میومد و منم عقب میرفتم
تهیون:دوست نداری دوست دخترم بشی؟من بدم؟
+نه اینطور نیس..فقط یهویی شد
خواست ببوستم که دستمو جلوی لبم گذاشتم که لبش خورد به دستم از کلاس دویدم و که دنبالم اومد
تهیون:هی جی هی
+نتونستی ببوسیم..هه..
تهیون:وایسا..آها.. گرفتمت
دستامو از پشت گرفت و میخواست بازم ببوستم که صدا هایی از ته راهرو میومد صداهایی مثل مشت زدن و و داد زدن
+صدای چیه؟
تیهون:نمیدونم
رفتیم ته راهرو که تاریک بود کمی جلوتر رفتیم که صدا های فلیکس و جونگ سو رو شنیدیم
+ای.این صدای فلیکسه
تهیون:جونگ سو...
۱۲.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.