داستان عشق پنهان تو و باکوگو
پارت 2
کامیناری: ایول
مینا : همه اماده بشین بریم
همه اماده شدن و رفتیم
سوار ترن هوایی شدیم من از ترن هوایی میترسم خدایاااا حالا چیکار کنم ب مینا بگم ن دیره بیلیتو خرید خب سوار میشم بابا
سوار شدم وقتی ک حرکت کرد چشمام رو بستم ولی ی چیزی رو دستم حس کردم
اون ..اون دست باکوگو بود
ببخشيد حال ندارم کم نوشتم
کامیناری: ایول
مینا : همه اماده بشین بریم
همه اماده شدن و رفتیم
سوار ترن هوایی شدیم من از ترن هوایی میترسم خدایاااا حالا چیکار کنم ب مینا بگم ن دیره بیلیتو خرید خب سوار میشم بابا
سوار شدم وقتی ک حرکت کرد چشمام رو بستم ولی ی چیزی رو دستم حس کردم
اون ..اون دست باکوگو بود
ببخشيد حال ندارم کم نوشتم
۳.۸k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.