پارت ۱۳ : مافیای من
که یونکی اروم و ملایم گفت : ا.ت لطفا راستشو بهم بگو سامیار چکارت کرده که دید نفسای دخترک منظم شده و به خواب رفته
چون زود پاشد بود العان راحت خواب رفته بود
ا.ت رو گذاشت روی تخت و روی پیشونیه کویین کوچولوش یه بوسه سرشار تز عشق گذاشت
و رفت پایین که دید کوک دستو پای یورا رو با چسب بسته و در دهنشم با چسب بسته و اجوما همینطوری داره با عشق میخنده که یونگی پرسید : چرا دستو و پاشو بستی
کوک : بسکه وول میخورد راستی ا.ت کوش
یونگی : خوابید راستی یورا یه سوال ازت دا م جواب بده که یورا با تکون دادن سرش تائید کرد
یونگی چسب دهن یورا رو باز کردو پرسید : قضیه ی تجاوز سامیار به ا.ت چیه نه اینم بگو سامیار کیه و از کدوم قبرستونی پیداش شده ( عصبی )
یورا : از ا.ت بپرس اگه خودش بخواد لهت میگه
اجوما : بورا دخترم بگو اینکار میتونه به سلامتی و محافظت تز ا.ت کمک کنه که یورا گفت : درست سب تولد ۱۳ سالگیه ا.ت بهش تجاوز شد توسط سامیار البته سامبار غقط تونسته بود روی گردن ا.ت کیس مارک بزار که پدر سامیار میرسه و ا.ت رو نجات میده
سامیار یه پسر سالس۳۱ که ۱۴ سال از ا.ت بزرگتره و خاستگار ا.ته که تونسته مخ مامان بتبای اتو بزنه و اتو ازشون خاستگاری کنه که ا.ت میفهمه قرار زنه به پسر ۳۱ ساله بشه برای همین همون شب باهم فرا میکنیم و میایم کره و از اون موقع تا العان ا.ت نتونسته سامیار و ببیمه '( بغض و ترس )
یونگی : پس واجب شد بریم ایران تا این مردکو پیدا کنم حقشو بزارم کف دستش
یورا : یه چیز دیکه هم هست
یونگی : چی
یورا : ا.ت بعد از اینکه بهش تجاوز شد یه چیزی تو حالته فوبیا گرفت که از جنس مخالف فراریه
جین : وافعا یه بچه ی ۱۶ ساله این همه عذاب کشیده
جیمین : خب دست و پای این بدبختم واکنید
که کوک دستو پای یورا رو باز کرد که یورا سریع رفت نشست روی شونه های کوک و شروع کرد به کشیدن موهای کوک
کوک : اخ دختره ی شیطون بیا پا اخ اخ بیا پایین د نکش اخ
که همه غش خنده شدن به دعوای این دوتا
که یپرا بعد نیم یاعت از شونه خای کوک اومد پایین که جیهوپ گفت : کوک فکر نکنم دیکه برات مو مونده باشه اوخی
که کوک سریع رفت تو اینه و دیو موهاش وز وزش شده و اومده بالا که داد کشید : بسم الله این کیه منم بپرا فقط نگیرمت
چون زود پاشد بود العان راحت خواب رفته بود
ا.ت رو گذاشت روی تخت و روی پیشونیه کویین کوچولوش یه بوسه سرشار تز عشق گذاشت
و رفت پایین که دید کوک دستو پای یورا رو با چسب بسته و در دهنشم با چسب بسته و اجوما همینطوری داره با عشق میخنده که یونگی پرسید : چرا دستو و پاشو بستی
کوک : بسکه وول میخورد راستی ا.ت کوش
یونگی : خوابید راستی یورا یه سوال ازت دا م جواب بده که یورا با تکون دادن سرش تائید کرد
یونگی چسب دهن یورا رو باز کردو پرسید : قضیه ی تجاوز سامیار به ا.ت چیه نه اینم بگو سامیار کیه و از کدوم قبرستونی پیداش شده ( عصبی )
یورا : از ا.ت بپرس اگه خودش بخواد لهت میگه
اجوما : بورا دخترم بگو اینکار میتونه به سلامتی و محافظت تز ا.ت کمک کنه که یورا گفت : درست سب تولد ۱۳ سالگیه ا.ت بهش تجاوز شد توسط سامیار البته سامبار غقط تونسته بود روی گردن ا.ت کیس مارک بزار که پدر سامیار میرسه و ا.ت رو نجات میده
سامیار یه پسر سالس۳۱ که ۱۴ سال از ا.ت بزرگتره و خاستگار ا.ته که تونسته مخ مامان بتبای اتو بزنه و اتو ازشون خاستگاری کنه که ا.ت میفهمه قرار زنه به پسر ۳۱ ساله بشه برای همین همون شب باهم فرا میکنیم و میایم کره و از اون موقع تا العان ا.ت نتونسته سامیار و ببیمه '( بغض و ترس )
یونگی : پس واجب شد بریم ایران تا این مردکو پیدا کنم حقشو بزارم کف دستش
یورا : یه چیز دیکه هم هست
یونگی : چی
یورا : ا.ت بعد از اینکه بهش تجاوز شد یه چیزی تو حالته فوبیا گرفت که از جنس مخالف فراریه
جین : وافعا یه بچه ی ۱۶ ساله این همه عذاب کشیده
جیمین : خب دست و پای این بدبختم واکنید
که کوک دستو پای یورا رو باز کرد که یورا سریع رفت نشست روی شونه های کوک و شروع کرد به کشیدن موهای کوک
کوک : اخ دختره ی شیطون بیا پا اخ اخ بیا پایین د نکش اخ
که همه غش خنده شدن به دعوای این دوتا
که یپرا بعد نیم یاعت از شونه خای کوک اومد پایین که جیهوپ گفت : کوک فکر نکنم دیکه برات مو مونده باشه اوخی
که کوک سریع رفت تو اینه و دیو موهاش وز وزش شده و اومده بالا که داد کشید : بسم الله این کیه منم بپرا فقط نگیرمت
۸.۱k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.