عشق پارت چهار
ا/ت:اون اون......ریوجین بود رفیق چندیل پیشم
[فلش بک به پنج سال پیش]
ا/ت:ریوجین
ریوجین:بله
ا/ت:من فردا از مدرسه میرم
ریوجین:چییی؟
ا/ت:ببخشید
ریوجین:خب آره تو بزرگتری و مدرسه تم تموم شده
ا/ت:ما همیشه با هم میمونیم
[پایان فلش بک]
ا/ت:کجا بودی؟
ریوجین:ازدواج کردم
ا/ت:مبارکه حالا چند تا نخود داری؟
ریوجین:نخود؟
ا/ت:بابا بچه دیگه
ریوجین:آها هیچی انشالله میارم
ا/ت:ااایییی بیا بغلم
JK
داشتم استراحت میکردم که دیدم ا/ت یه پسر رو بغل کرده سریع رفتم لباسام رو عوض کردم و اومدم دنبال ا/ت
A,t
ریوجین رو یک دل سیر بغل کردم که بعد یک مدت دیدم کوک اومد دنبالم
کوک:بیا بریم
ا/ت:کجا
کوک:خونه
ا/ت:اما کوک....
کوک:شششیییشش بدو
ا/ت:خداحافظ
ریوجین:خدافظ
ا/ت:حدس میزدم کوک فک کنه ریوجین پسر باشه چون ریوجین موهاش کوتاه بود و استایل پسرونه داشت حتما کوک فک کرده پسره
×توی ماشین×
کوک:خب
ا/ت:خب که خب
کوک:نمیخوای توضیح بدی؟
ا/ت:راجب چی؟
کوک:راجب اون پسره
ا/ت:(خنده)
کوک:کجای حرف من خنده داره؟
ا/ت:کوک اون پسر نبود
کوک:گفتم توضیح بده نگفتم پرت و پلا بگو
ا/ت:کوک من دروغ نمیگم اون
کوک:شششیییشش نمیخوام دیگه بشنوم
A,t
رسیدیم خونه و من رفتم اتاقم خیلی خسته بودم که صدای بسته شدن رو شنیدم
ا/ت:حتما رفت بیرون
اومدم از اتاق بیرون که دیدم بله رفته چیکار باید میکردم اصلا به حرفم گوش نمیداد رفتم رو تخت و دراز کشیدم
وقتی پاشدم دیدم کوک بغلم نیست
ا/ت:عجیبه اون همیشه عادت داره هر وقت از بیرون میاد منو ببوسه
A,t
رفتم بیرون که دیدم داره سریال میبینه تا دیدمش دلم خواست بغلش کنم بدو بدو رفتم سمتش که یهو......
JK
ا/ت از اتاق اومد بیرون میخواست بیاد منو بغل کنه که یهو.....
شرایط پارت بعد:
سه لایک
سه کامنت
[فلش بک به پنج سال پیش]
ا/ت:ریوجین
ریوجین:بله
ا/ت:من فردا از مدرسه میرم
ریوجین:چییی؟
ا/ت:ببخشید
ریوجین:خب آره تو بزرگتری و مدرسه تم تموم شده
ا/ت:ما همیشه با هم میمونیم
[پایان فلش بک]
ا/ت:کجا بودی؟
ریوجین:ازدواج کردم
ا/ت:مبارکه حالا چند تا نخود داری؟
ریوجین:نخود؟
ا/ت:بابا بچه دیگه
ریوجین:آها هیچی انشالله میارم
ا/ت:ااایییی بیا بغلم
JK
داشتم استراحت میکردم که دیدم ا/ت یه پسر رو بغل کرده سریع رفتم لباسام رو عوض کردم و اومدم دنبال ا/ت
A,t
ریوجین رو یک دل سیر بغل کردم که بعد یک مدت دیدم کوک اومد دنبالم
کوک:بیا بریم
ا/ت:کجا
کوک:خونه
ا/ت:اما کوک....
کوک:شششیییشش بدو
ا/ت:خداحافظ
ریوجین:خدافظ
ا/ت:حدس میزدم کوک فک کنه ریوجین پسر باشه چون ریوجین موهاش کوتاه بود و استایل پسرونه داشت حتما کوک فک کرده پسره
×توی ماشین×
کوک:خب
ا/ت:خب که خب
کوک:نمیخوای توضیح بدی؟
ا/ت:راجب چی؟
کوک:راجب اون پسره
ا/ت:(خنده)
کوک:کجای حرف من خنده داره؟
ا/ت:کوک اون پسر نبود
کوک:گفتم توضیح بده نگفتم پرت و پلا بگو
ا/ت:کوک من دروغ نمیگم اون
کوک:شششیییشش نمیخوام دیگه بشنوم
A,t
رسیدیم خونه و من رفتم اتاقم خیلی خسته بودم که صدای بسته شدن رو شنیدم
ا/ت:حتما رفت بیرون
اومدم از اتاق بیرون که دیدم بله رفته چیکار باید میکردم اصلا به حرفم گوش نمیداد رفتم رو تخت و دراز کشیدم
وقتی پاشدم دیدم کوک بغلم نیست
ا/ت:عجیبه اون همیشه عادت داره هر وقت از بیرون میاد منو ببوسه
A,t
رفتم بیرون که دیدم داره سریال میبینه تا دیدمش دلم خواست بغلش کنم بدو بدو رفتم سمتش که یهو......
JK
ا/ت از اتاق اومد بیرون میخواست بیاد منو بغل کنه که یهو.....
شرایط پارت بعد:
سه لایک
سه کامنت
۲۰.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.