رمان

عشق زیبا 💜💜💜


آزیتا*سلام مامان خوبی



دیانا*اره مامان تو خوبی



آزیتا*یجورای ظاهرن خوبم





دیانا*مامان خوب شدی


بعد بیماری مامان دیانا را می فهمیم


آزیتا*تحت درمان هستم



دیانا*خوبه



دیانا*مامان ارسلان مهربونه ؟


آزیتا*این چه سوالی معلومه مهربونه اگه نبود من مرده بودم



دیانا *خدا نکنه مامان من برم



آزیتا *اره



دیانا*بای


آزیتا*بای



دیانا* رفتم یه دور بزنم دیدم ارسلان روی تاب نهشته
رفتم گفتم سلام اقا ارسلان 😃



ارسلان*به به دیانا خانوم سلام خوب هستید انشاالله که




دیانا *ممنونم از شما اقا شما خوبید



ارسلان*بله ممنون بابت رفتار شبم یه معذرت خواهی به تو بده کارم .. ببخشید



دیانا*نه رفتار من بد بود نباید اون سوال را می کردم




ارسلان*گوشیم زنگ خورد نوشته بود شقایق جواب ندادم



دیانا*شما خیلی مهربون هستید



ارسلان*من



دیانا*بله شما



ارسلان*همه می گن عصبی هستم حرف خیلی خوب بود ممنون دیانا جان



دیانا*من برم بخوابم شب بخیر بای




ارسلان*شب بخیر بای 💜💜




دیانا*رفتم خوابیدم



ارسلان*احساس خوبی به دیانا دارم




دیانا*حس خوبی به ارسلان دارم


ادامه دارد 💜💜💜


لایک کنید 💜💜💜💜