غصه هایت که ریخت ، تو هم همه را فراموش کن. دلت را بتکان .
غصه هایت که ریخت ، تو هم همه را فراموش کن. دلت را بتکان . اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین، بگذار همان جا بمانند فقط از لابلای اشتباهاتت تجربه ها را بیرون بکش قاب کن و بزن به دیوار دلت . دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم می ریزند و تمام آن غم های بزرگ وهمه حسرت ها و دغدغه هایت . باز هم محکم تر از قبل بتکان تا این بار همه آن عشق های رنگی هم بیفتند . حالا آرام تر ، آرام تر بتکان ، تا خاطره هایت نیفتند . تلخ یا شیرین چه تفاوت می کند ؟ خاطره ، خاطره است. باید باشد، باید بماند . کافیست، کافیست ؟! نه ! هنوز دلت خاک دارد ، یک تکان دیگر بس است . تکاندی ؟ دلت را ببین ، دلت را ببین چقدر تمیز شد. دلت سبک شد . حالا این دل جای اوست . دعوتش کن . این دل مال اوست .همه چیز ریخت از دلت . همه چیز افتاد و حالا... و حالا تو ماندی و یک دل و یک قاب تجربه . یک قاب تجربه و مشتی خاطره . مشتی خاطره و یک او .خانه تکانی دلت مبارک.
سلام صبح همگی بخیر
سلام صبح همگی بخیر
۲.۶k
۱۴ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.