سه ارباب خشن پارت (۱۸)
ویو ا/ت:
امروز نیازی به باشگاه رفتن نبود چون قراره به مناسبت عروسی
اون وو یه مراسم بزرگ و خانواده گی بگیرم که همه ی مافیا ها شرکت میکنن
نمیدونم چرا اسمشو گزاشتن مراسم خانوادگی آخه همه بودن
منم باید از اون لباسای باز میموشیدم حوصله نداشتم دوباره
یکی رو بزنم و شر یه پا کنم
ساعت ۶ مهمونا میرسن منم باید زود آماده شم چون الان
ساعت ۳ هست.
با بی حوصله گی حولم رو ورداشتم و رفتم یه دوش ۱۴ مینی
گرفتم
اون وو یه میکاپ آرتیست رو استخدام کرد تا منو میکاپ
کنه
موهامو همیشه باز میزاشتم ولی الان تصمیم گرفتم که
ببندمشون
به دختره که داشت میکاپم میکرد گفتم به موهام دست نزنه چون خودم میخام ببندمشون
وقتی میکاپم تموم شد( همش میکاپ میکاپ شد😂😂) رفتم جلوی آینه و موهامو موجی کردم بعد یکی یکی بافتم و بستمشون
فکر نکنم خوب شده باشه ولی برام مهم نبود
فکر کنم مهمونا رسیدن کفشمو پوشیدم و رفتم پایین
کفشم داشن ازیت میکرد و پامو زخم کرده بود از پله ها که
میومدم پایین پام پیچ خورد و میخاستم بیفتم که یهو.....
اگه هم بود به بزرگی خودتون ببخشید
سوری😂
امروز نیازی به باشگاه رفتن نبود چون قراره به مناسبت عروسی
اون وو یه مراسم بزرگ و خانواده گی بگیرم که همه ی مافیا ها شرکت میکنن
نمیدونم چرا اسمشو گزاشتن مراسم خانوادگی آخه همه بودن
منم باید از اون لباسای باز میموشیدم حوصله نداشتم دوباره
یکی رو بزنم و شر یه پا کنم
ساعت ۶ مهمونا میرسن منم باید زود آماده شم چون الان
ساعت ۳ هست.
با بی حوصله گی حولم رو ورداشتم و رفتم یه دوش ۱۴ مینی
گرفتم
اون وو یه میکاپ آرتیست رو استخدام کرد تا منو میکاپ
کنه
موهامو همیشه باز میزاشتم ولی الان تصمیم گرفتم که
ببندمشون
به دختره که داشت میکاپم میکرد گفتم به موهام دست نزنه چون خودم میخام ببندمشون
وقتی میکاپم تموم شد( همش میکاپ میکاپ شد😂😂) رفتم جلوی آینه و موهامو موجی کردم بعد یکی یکی بافتم و بستمشون
فکر نکنم خوب شده باشه ولی برام مهم نبود
فکر کنم مهمونا رسیدن کفشمو پوشیدم و رفتم پایین
کفشم داشن ازیت میکرد و پامو زخم کرده بود از پله ها که
میومدم پایین پام پیچ خورد و میخاستم بیفتم که یهو.....
اگه هم بود به بزرگی خودتون ببخشید
سوری😂
۱۵.۰k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.