فیک جین (My sweet love) part7
جین ظرفارو شست و رفت تو اتاقش منم رفتم تو اشپزخونه یه لیوان اب خوردم و رفتم که بخوابم و در کسری از ثانیه خوابم برد
صبح روز بعد
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم اصلا دلم نمیخواست پاشم برم سر کلاس ولی خو مجبور بودم با همون حال خاب الودگیم رفتم سر چمدونم که هنو بازش نکرده بودم و یه دست لباس برداشتم و پوشیدم موهای کوتاهمو یه شونه ریز زدم و بعد از یه ارایش کم از اتاقم رفتم بیرون دیدم جین داره صبونه میخوره (استایلشون و گذاشتم)
یونجی: به من نمیدی؟(کیوت)
جین: بیا بشین خا/:
یونجی: هیمم
نشستم و شروع کردم به خوردن
بعد از صبونه
جین: پاشو الان دیرمون میشه
یونجی: اکی
رفتیم کفشامونو پوشیدیم و پیش به سوی یه روز کسل کننده دیگه با استادای مضخرف دانگشاه
کلاس اولم با استاد پارک بود هوفف اصن حوصله شو ندارممم رفتیم تو کلاس و نشستیم سر میزمون که بلهههه استاد پارک رو مخ اومد تو
استاد: خب امتحانای دیروزتون خوب بود فقط جز دو نفر که گند زده بودن خب میخوام نمراتتون و اعلام کنم
یونجی:انقددد زوددد هوففف دو نفر گند زدن؟ یکیش که خودمم ولی اون یکی...؟
استاد: کیم تهیونگ: ۱۸ فلانی: ۱۷ یکی دیگه: ۱۹و.... و اما خانم مین یونجی:۵
یونجی:+هوففف میدونستم
تا نمرمو گفت جین شروع کرد به خندیدن پسره ی همستر ببند دیگه
استاد: سوکجین شی خودتم دست کمی ازش نداری!
جین: تا اینو گفت خندم قطع شد
استاد: و کیم سوکجین .... ۹ گرفتی
یونجی:نقطه ها ینی خنده:
دارن با صدای اروم حرف میزنن!
یونجی:....بعد...میاد به من...میخنده....پسره ی همستر... خودتمم که ۹ گرفتیی..
جین: حداقل با اینکه دیر اومدم و نمیدونستم امتحانه نمرم از تو بیشتر شد کوالا ی خنگ
یونجی: ایششش
استاد: شما دوتا برین بیرون
جین: چ.. چی استاد ولی...
استاد: کلاس من جای دانش اموزایی با این نمرات نیست
یونجی: اکی..
یونجی: بعد از این حرف استاد وسایلمو برداشتم و رفتم بیرون.. هه فک کرده برا من مهمه
جین: باروم نمیشه ینی انقد براش بی اهمیته که راشو کشید رفت؟ هوففف منم پاشدم وسایلمو جمع کردم و رفتم بیرون
یونجی:
بعد از اینکه رفتم بیرون اون احمق دوباره اومد حوصله این یکیو واقعا نداشتم
@=.....
یونجی: با حرفی که زد جا خوردم....
لایک=۱٠
کامنت=۱۲
صبح روز بعد
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم اصلا دلم نمیخواست پاشم برم سر کلاس ولی خو مجبور بودم با همون حال خاب الودگیم رفتم سر چمدونم که هنو بازش نکرده بودم و یه دست لباس برداشتم و پوشیدم موهای کوتاهمو یه شونه ریز زدم و بعد از یه ارایش کم از اتاقم رفتم بیرون دیدم جین داره صبونه میخوره (استایلشون و گذاشتم)
یونجی: به من نمیدی؟(کیوت)
جین: بیا بشین خا/:
یونجی: هیمم
نشستم و شروع کردم به خوردن
بعد از صبونه
جین: پاشو الان دیرمون میشه
یونجی: اکی
رفتیم کفشامونو پوشیدیم و پیش به سوی یه روز کسل کننده دیگه با استادای مضخرف دانگشاه
کلاس اولم با استاد پارک بود هوفف اصن حوصله شو ندارممم رفتیم تو کلاس و نشستیم سر میزمون که بلهههه استاد پارک رو مخ اومد تو
استاد: خب امتحانای دیروزتون خوب بود فقط جز دو نفر که گند زده بودن خب میخوام نمراتتون و اعلام کنم
یونجی:انقددد زوددد هوففف دو نفر گند زدن؟ یکیش که خودمم ولی اون یکی...؟
استاد: کیم تهیونگ: ۱۸ فلانی: ۱۷ یکی دیگه: ۱۹و.... و اما خانم مین یونجی:۵
یونجی:+هوففف میدونستم
تا نمرمو گفت جین شروع کرد به خندیدن پسره ی همستر ببند دیگه
استاد: سوکجین شی خودتم دست کمی ازش نداری!
جین: تا اینو گفت خندم قطع شد
استاد: و کیم سوکجین .... ۹ گرفتی
یونجی:نقطه ها ینی خنده:
دارن با صدای اروم حرف میزنن!
یونجی:....بعد...میاد به من...میخنده....پسره ی همستر... خودتمم که ۹ گرفتیی..
جین: حداقل با اینکه دیر اومدم و نمیدونستم امتحانه نمرم از تو بیشتر شد کوالا ی خنگ
یونجی: ایششش
استاد: شما دوتا برین بیرون
جین: چ.. چی استاد ولی...
استاد: کلاس من جای دانش اموزایی با این نمرات نیست
یونجی: اکی..
یونجی: بعد از این حرف استاد وسایلمو برداشتم و رفتم بیرون.. هه فک کرده برا من مهمه
جین: باروم نمیشه ینی انقد براش بی اهمیته که راشو کشید رفت؟ هوففف منم پاشدم وسایلمو جمع کردم و رفتم بیرون
یونجی:
بعد از اینکه رفتم بیرون اون احمق دوباره اومد حوصله این یکیو واقعا نداشتم
@=.....
یونجی: با حرفی که زد جا خوردم....
لایک=۱٠
کامنت=۱۲
۵.۷k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.