فیک پری نگهبان بقیه ی پارت ها داخل پیوی فرستاده میشه.
فیک دختری که دوست داشت پرواز کند پارت۱ اول
ا/ت و جین بالای کوه و درحال خوردن میلک شیک.
ا/ت:جین تا حالا... .
جین:تاحالا چی؟
ا/ت دو دل بود که آیا سوالشو بپرسه یا نه.
ا/ت:جین تا به حال دوست داشتی پرواز کنی؟
جین:اره اما یه بعضی ارزو ها همیشه...همیشه ارزو می مونه،ا/ت.
ا/ت:درسته.
ولی ا/ت دوست داشت که پرواز کنه پس شروع کرد به خیال بافی کردن.
جین:ا/ت....ا/ت؟
ا/ت:چی...چیه؟
جین:کجایی سه ساعته دارم صدات میکنم بیا سوار ماشین شو می خوایم بریم.
ا/ت:اهان...باشه اومدم.
جین:کمربندتو ببند.
ا/ت:باشه. بیا بریم دیگه دیره.
جین ا/ت رو رسوند خونه ، ا/ت تموم شب به پرواز کردن فکر میکرد و نتونست که بخوابه.
صبح.
ا/ت:من امروز باید برم کوه بزار ببینم جینم میاد.
گوشیشو برداشت و به جین پیامه کوتاهی داد.
اول سلام زد بعدم زد میای بریم کوه و جین جواب داد نه بعدا امروز کار دارم پس ا/ت تصمیم گرفت که خودش تنها بره البته براش بهتر بود چون...
لایک تا بعدا.
#فیک#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جدید
ا/ت و جین بالای کوه و درحال خوردن میلک شیک.
ا/ت:جین تا حالا... .
جین:تاحالا چی؟
ا/ت دو دل بود که آیا سوالشو بپرسه یا نه.
ا/ت:جین تا به حال دوست داشتی پرواز کنی؟
جین:اره اما یه بعضی ارزو ها همیشه...همیشه ارزو می مونه،ا/ت.
ا/ت:درسته.
ولی ا/ت دوست داشت که پرواز کنه پس شروع کرد به خیال بافی کردن.
جین:ا/ت....ا/ت؟
ا/ت:چی...چیه؟
جین:کجایی سه ساعته دارم صدات میکنم بیا سوار ماشین شو می خوایم بریم.
ا/ت:اهان...باشه اومدم.
جین:کمربندتو ببند.
ا/ت:باشه. بیا بریم دیگه دیره.
جین ا/ت رو رسوند خونه ، ا/ت تموم شب به پرواز کردن فکر میکرد و نتونست که بخوابه.
صبح.
ا/ت:من امروز باید برم کوه بزار ببینم جینم میاد.
گوشیشو برداشت و به جین پیامه کوتاهی داد.
اول سلام زد بعدم زد میای بریم کوه و جین جواب داد نه بعدا امروز کار دارم پس ا/ت تصمیم گرفت که خودش تنها بره البته براش بهتر بود چون...
لایک تا بعدا.
#فیک#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جدید
۴.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.