کوک : آره آره
کوک : آره آره
نامجون : حتماً ( حالت تیکه)
جیمین : ولی خیلی دختره سسکیه( منظورم رو فهمیدین دیگه)
کوک : خفه شو
جیمین : به به حضرت کوک غیرتی شدن
کوک : ببند
جیمین :(میخنده)
ویو ا.ت
میخواستم سفارشاشون رو بهشون بدم
که نزدیک بود بیوفتم که همون پسره که پیرسینگ داشت اومد و از کمر من رو گرفت
ویو کوک
دختره داشت میوفتاد که گرفتمش خیلی به هم نزدیک بودیم
ته ته : ببخشید که این صحنه عاشقانه رو خراب میکنم ( نیشخند)
جیمین : به هم میان
کوک : ( چشم غره)
کوک آروم دختر رو ول کردم که دیدم قرمز بود معلوم بود خجالت کشیده خندم گرفت خیلی کیوت بود
ا.ت : بفرمایید (سفارشهاشون رو گذاشت روی میز)
جیهوپ : ممنون
( خلاصه اعضا قهوهشون رو میخورن و از اون کافه میرن)
رییس ا.ت : به خانم ا.ت بگید بیاد اتاقم
ا.ت : یکم استرس گرفتم ولی رفتم
ا.ت : بله رییس
رییس ا.ت : خب ببین تو ا... اخراجی
ا.ت : چرا رییس ( بغض)
رییس ا.ت : چون من میگم
ا.ت : باشه ( بغض)
از اتاق رییس میاد بیرون
ا.ت واقعا چرا من که همیشه کارامو به خوبی انجام میدادم( تو ذهنش)
ا.ت : چون هنوز زود بود میتونستم یه کار جدید پیدا کنم
رفتم و داخل کوچهها گشتم تا یه اطلاعیه برای پیدا کردن یه دختر گارسون داخل بار پیدا کردم خوشحال به سمت بار رفتم
رفتم داخل و به مرده گفتم و بهم اتاق یکی را معرفی کرد که به اون سمت برم رفتم داخل
مرده : بفرمایید چرا به اینجا اومدید
ا.ت : خب من دیدم که شما به گارسون نیاز دارید
مرده : بله بله شما استخدامید
ا.ت : ممنون (خوشحال)
مرده : ولی عجب بدنی داشت ( بعد رفتن ا.ت )
ویو ا.ت
بهم یه لباس دادن که یکم باز بود ولی خب عیبی نداره پوشیدمش( میزارم ) و رفتم سر کارم
ویو کوک
دلم برای اون دختر تنگ شده بود پس رفتم بار و دیدم یه مرده ...... داره همون دختر رو اذیت میکنه منم رفتم و دهن مرده رو آوردم پایین
ا.ت : واقعا ممنون
کوک : خواهش اما میخوام یه جور دیگه برام جبران کنی ( پوزخند)
اینم به پارت طولانی تقدیم نگاهتون ♥️♥️
نامجون : حتماً ( حالت تیکه)
جیمین : ولی خیلی دختره سسکیه( منظورم رو فهمیدین دیگه)
کوک : خفه شو
جیمین : به به حضرت کوک غیرتی شدن
کوک : ببند
جیمین :(میخنده)
ویو ا.ت
میخواستم سفارشاشون رو بهشون بدم
که نزدیک بود بیوفتم که همون پسره که پیرسینگ داشت اومد و از کمر من رو گرفت
ویو کوک
دختره داشت میوفتاد که گرفتمش خیلی به هم نزدیک بودیم
ته ته : ببخشید که این صحنه عاشقانه رو خراب میکنم ( نیشخند)
جیمین : به هم میان
کوک : ( چشم غره)
کوک آروم دختر رو ول کردم که دیدم قرمز بود معلوم بود خجالت کشیده خندم گرفت خیلی کیوت بود
ا.ت : بفرمایید (سفارشهاشون رو گذاشت روی میز)
جیهوپ : ممنون
( خلاصه اعضا قهوهشون رو میخورن و از اون کافه میرن)
رییس ا.ت : به خانم ا.ت بگید بیاد اتاقم
ا.ت : یکم استرس گرفتم ولی رفتم
ا.ت : بله رییس
رییس ا.ت : خب ببین تو ا... اخراجی
ا.ت : چرا رییس ( بغض)
رییس ا.ت : چون من میگم
ا.ت : باشه ( بغض)
از اتاق رییس میاد بیرون
ا.ت واقعا چرا من که همیشه کارامو به خوبی انجام میدادم( تو ذهنش)
ا.ت : چون هنوز زود بود میتونستم یه کار جدید پیدا کنم
رفتم و داخل کوچهها گشتم تا یه اطلاعیه برای پیدا کردن یه دختر گارسون داخل بار پیدا کردم خوشحال به سمت بار رفتم
رفتم داخل و به مرده گفتم و بهم اتاق یکی را معرفی کرد که به اون سمت برم رفتم داخل
مرده : بفرمایید چرا به اینجا اومدید
ا.ت : خب من دیدم که شما به گارسون نیاز دارید
مرده : بله بله شما استخدامید
ا.ت : ممنون (خوشحال)
مرده : ولی عجب بدنی داشت ( بعد رفتن ا.ت )
ویو ا.ت
بهم یه لباس دادن که یکم باز بود ولی خب عیبی نداره پوشیدمش( میزارم ) و رفتم سر کارم
ویو کوک
دلم برای اون دختر تنگ شده بود پس رفتم بار و دیدم یه مرده ...... داره همون دختر رو اذیت میکنه منم رفتم و دهن مرده رو آوردم پایین
ا.ت : واقعا ممنون
کوک : خواهش اما میخوام یه جور دیگه برام جبران کنی ( پوزخند)
اینم به پارت طولانی تقدیم نگاهتون ♥️♥️
۱.۵k
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.