(عشق سرد)پارت 11
جیمین:
متاسفم کوک ولی....
جانگکوک:
چی شده ؟؟؟
(با داد )
جیمین :
متاسفانه دوباره باید براش لواشک بخری (با خنده) و قر قر هاش رو تحمل کنی
جانگکوک:
فهمیدم ا.ت بهوش اومده
جیمین رو بغل کردم و بهش گفتم:
میتونم برم ببینمش ؟؟؟
جیمین:
آره
فقط مواظب باش خستش نکنی
جانگکوک:
از جیمین تشکر کردم و رفتم سمت اتاق ا.ت دیدم ا.ت داره به سقف نگاه میکنه
رفتم پیشش بغلش کردم
گفتم :
خیلی ترسیده بودم
خالت خوبه بهتری؟؟؟
جوابی نداد
بهش گفتم :
آره میدونم من حرفتو باور نکردم
میدونم بخاطر من اذیت شدی
میدونم ناراحتی ازم
ولی میشه این یه بارو منو ببخشی ؟؟؟(با بغض)
ا.ت:
به کوک خیره شدم معلوم بود داره به زور بغضشو کنترل میکنه
بهش گفتم :
برو پایین
برو پایین تر
یاع یاع یاع خماری بمونید 😂😈
شرط پارت بعد 11 تا لایک
دوستون دارم بای 😍❤️😘
متاسفم کوک ولی....
جانگکوک:
چی شده ؟؟؟
(با داد )
جیمین :
متاسفانه دوباره باید براش لواشک بخری (با خنده) و قر قر هاش رو تحمل کنی
جانگکوک:
فهمیدم ا.ت بهوش اومده
جیمین رو بغل کردم و بهش گفتم:
میتونم برم ببینمش ؟؟؟
جیمین:
آره
فقط مواظب باش خستش نکنی
جانگکوک:
از جیمین تشکر کردم و رفتم سمت اتاق ا.ت دیدم ا.ت داره به سقف نگاه میکنه
رفتم پیشش بغلش کردم
گفتم :
خیلی ترسیده بودم
خالت خوبه بهتری؟؟؟
جوابی نداد
بهش گفتم :
آره میدونم من حرفتو باور نکردم
میدونم بخاطر من اذیت شدی
میدونم ناراحتی ازم
ولی میشه این یه بارو منو ببخشی ؟؟؟(با بغض)
ا.ت:
به کوک خیره شدم معلوم بود داره به زور بغضشو کنترل میکنه
بهش گفتم :
برو پایین
برو پایین تر
یاع یاع یاع خماری بمونید 😂😈
شرط پارت بعد 11 تا لایک
دوستون دارم بای 😍❤️😘
۵.۶k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.