part 17
part 17
رفتم بیرون و دیدم کوک رفته
نفس راحتی کشیدم و خوابیدم
ویو ا.ت⬜️
بعد از اون تا ۵ ماه بعد منو کوک یکم باهام سرد شدیم ولی این دلیل نمیشود که خون منو نخوره اونا هرروز منو کیس مارک میکردم یا خونم و میخوردن
همین روال ادامه داشت تا ۵ ماه بعد یعنی روز تولدم
صبح بیدار شدم و رفتم حموم با خوشحالی حاضر شدم رفتم پایین برای صبحانه
پایان ویو ا.ت ⬜️
نامجون :سلام ا.ت
ا.ت :سلام نامجون
نامجون : تولدت مبارک مصیبت کوچولو
ا.ت خنده ای از ته دل کرد
ا.ت : ممنونم
تهیونگ : ببین کی تولدشه . تولدت مبارک
ا.ت : مرسی ته خیلی خوشحالم کردی
ا.ت و بقیه رفتن و سر میز نشستن و صبحانه خوردن
و ۲۰ مین بعد
جین : هی ا.ت
ا.ت :هوم
جین : هم اینکه تولدت مبارک هم اینکه برو به پاساژ (برگ) و کلی خرید کن کل اونجا رو برات رزرو کردم کادو تولد از طرف من
ا.ت : وای ممنون جین
ا.ت از سر جاش بلند شد و میز رو دو زد و رفت جین رو بغل کرد و گونه اش رو بوسید
جین : اوه .....خواهش میکنم
تهیونگ :هوم خوش به حال بابا
جین : میخواستی کادو بخری سکه ی پول نشی
تهیونگ : عقب مانده تو خودت تنها اونجا رو رزرو کردی اصلا میتونستی تنها این کار رو بکنی
ا.ت : اوه این کادو همتون هستش ؟
کوک : بله ولی آقا جین این رو زد به نام خودش
ا.ت رفت و تک تکشون رو بغل کرد و بوسید
و دوباره سر جاش نشست و به خوردن صبحانه ادامه داد
همه پسر ها تو شک بودن ولی چیزی به ا.ت نشون نمیدادن
پرش زمانی به بعد از صبحانه 🕐
این پارت خیلی کمه چون دام میخاد و حالم گوهع
رفتم بیرون و دیدم کوک رفته
نفس راحتی کشیدم و خوابیدم
ویو ا.ت⬜️
بعد از اون تا ۵ ماه بعد منو کوک یکم باهام سرد شدیم ولی این دلیل نمیشود که خون منو نخوره اونا هرروز منو کیس مارک میکردم یا خونم و میخوردن
همین روال ادامه داشت تا ۵ ماه بعد یعنی روز تولدم
صبح بیدار شدم و رفتم حموم با خوشحالی حاضر شدم رفتم پایین برای صبحانه
پایان ویو ا.ت ⬜️
نامجون :سلام ا.ت
ا.ت :سلام نامجون
نامجون : تولدت مبارک مصیبت کوچولو
ا.ت خنده ای از ته دل کرد
ا.ت : ممنونم
تهیونگ : ببین کی تولدشه . تولدت مبارک
ا.ت : مرسی ته خیلی خوشحالم کردی
ا.ت و بقیه رفتن و سر میز نشستن و صبحانه خوردن
و ۲۰ مین بعد
جین : هی ا.ت
ا.ت :هوم
جین : هم اینکه تولدت مبارک هم اینکه برو به پاساژ (برگ) و کلی خرید کن کل اونجا رو برات رزرو کردم کادو تولد از طرف من
ا.ت : وای ممنون جین
ا.ت از سر جاش بلند شد و میز رو دو زد و رفت جین رو بغل کرد و گونه اش رو بوسید
جین : اوه .....خواهش میکنم
تهیونگ :هوم خوش به حال بابا
جین : میخواستی کادو بخری سکه ی پول نشی
تهیونگ : عقب مانده تو خودت تنها اونجا رو رزرو کردی اصلا میتونستی تنها این کار رو بکنی
ا.ت : اوه این کادو همتون هستش ؟
کوک : بله ولی آقا جین این رو زد به نام خودش
ا.ت رفت و تک تکشون رو بغل کرد و بوسید
و دوباره سر جاش نشست و به خوردن صبحانه ادامه داد
همه پسر ها تو شک بودن ولی چیزی به ا.ت نشون نمیدادن
پرش زمانی به بعد از صبحانه 🕐
این پارت خیلی کمه چون دام میخاد و حالم گوهع
۲.۹k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.