کینه
#کینه
#قسمت نهم
و وقتی شیطان ظاهر شد به مادر تاتائیس گفت: اگه قراره فرزندی به دنیا بیاری باید با من همبستر بشی و این راز باید بین من و تو بمونه به شوهرت بگو که این فرزندش هست و مهمتر از همه باید برای من هزار مرد رو قربانی کنی تا فرزندت سالم بدنیا بیاد و اینکه من رو باید عبادت کنی. زن قبول کرد و با شیطان همبستر شد. اون زن برده ی شیطان شد و از ترس اینکه شوهرش قبول نکنه هزار مرد رو قربانی کنه اول شوهرش رو کشت و هزار مرد رو با فریب کاری به خونه اش مآورد و با زهر کشت طوری که شایع شد اون زن یک ساحره هست پس مردان و زنان همگی با هم به خونه ی زن حمله کردند اول خونه اش رو به آتش کشیدند و بعد اون زن رو به یه درخت بستند و همون جا به آتش کشیدند اما از اون زن یک بچه به جا مونده بود مردم می خواستند اون رو بکشند اما حاکم این سرزمین که فرزندی نداشت از مردم خواست این بچه رو بهش بسپارند و اون قول داد که یه زن درستکار از اون بسازه غافل از اینکه اون دختر شیطان هست. بعدها که تاتائیس بزرگ میشه حاکم و همسرش رو با دسیسه و همکاری وزیر هوسران حاکم این سرزمین میکشه و حکومت وحشتناک خودش رو شروع میکنه. اون درست مثل مادرش از مردها متنفره و همه ی مردها رو از قصر بیرون کرد و هر مردی که بخواد علیه اون اقدامی کنه سخت مجازات میکنه، می بینی که من رو به یک گرگ وحشی تبدیل کرده، و البته خیلی از مردهای دیگه رو به حیوانات مختلف تبدیل کرده. ساناز گفت: تو به من راه برگشت رو نشون بده قول میدم برگردم و همه رو نجات بدم.
ـ نیازی نیست برگردی چون اینجا نفرین شده هست
ـ ولی خواهرم و دوستش اینجا هستن
ـ اووه واقعا
ـ آره باید نجاتشون بدم
ـ ولی اگه به سرزمینت برگردی کسی حرفت رو باور نمیکنه
ـ مهم نیس من تلاشم رو میکنم اگه حرفمو باور نکردند تنهایی برمیگردم اینجا
- خب پس بیا دنبالم تا راه بازگشت رو نشونت بدم...
@kineh2018
#قسمت نهم
و وقتی شیطان ظاهر شد به مادر تاتائیس گفت: اگه قراره فرزندی به دنیا بیاری باید با من همبستر بشی و این راز باید بین من و تو بمونه به شوهرت بگو که این فرزندش هست و مهمتر از همه باید برای من هزار مرد رو قربانی کنی تا فرزندت سالم بدنیا بیاد و اینکه من رو باید عبادت کنی. زن قبول کرد و با شیطان همبستر شد. اون زن برده ی شیطان شد و از ترس اینکه شوهرش قبول نکنه هزار مرد رو قربانی کنه اول شوهرش رو کشت و هزار مرد رو با فریب کاری به خونه اش مآورد و با زهر کشت طوری که شایع شد اون زن یک ساحره هست پس مردان و زنان همگی با هم به خونه ی زن حمله کردند اول خونه اش رو به آتش کشیدند و بعد اون زن رو به یه درخت بستند و همون جا به آتش کشیدند اما از اون زن یک بچه به جا مونده بود مردم می خواستند اون رو بکشند اما حاکم این سرزمین که فرزندی نداشت از مردم خواست این بچه رو بهش بسپارند و اون قول داد که یه زن درستکار از اون بسازه غافل از اینکه اون دختر شیطان هست. بعدها که تاتائیس بزرگ میشه حاکم و همسرش رو با دسیسه و همکاری وزیر هوسران حاکم این سرزمین میکشه و حکومت وحشتناک خودش رو شروع میکنه. اون درست مثل مادرش از مردها متنفره و همه ی مردها رو از قصر بیرون کرد و هر مردی که بخواد علیه اون اقدامی کنه سخت مجازات میکنه، می بینی که من رو به یک گرگ وحشی تبدیل کرده، و البته خیلی از مردهای دیگه رو به حیوانات مختلف تبدیل کرده. ساناز گفت: تو به من راه برگشت رو نشون بده قول میدم برگردم و همه رو نجات بدم.
ـ نیازی نیست برگردی چون اینجا نفرین شده هست
ـ ولی خواهرم و دوستش اینجا هستن
ـ اووه واقعا
ـ آره باید نجاتشون بدم
ـ ولی اگه به سرزمینت برگردی کسی حرفت رو باور نمیکنه
ـ مهم نیس من تلاشم رو میکنم اگه حرفمو باور نکردند تنهایی برمیگردم اینجا
- خب پس بیا دنبالم تا راه بازگشت رو نشونت بدم...
@kineh2018
۴.۴k
۰۱ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.