((عشق یا نفرت))

پارت5؟
صبح
وقتی بیدار شدم تو هتل بودم و چند تا تخت بود کناریش ته و کنر ته میا و کنار میا هیونجین مایا خواهر ته هم بغل خودش بود فکنم عمو اینا اتاق جدا گرفتن سرم درد میکرد داشتم از سردرد میمردم چشم باز کردم که ته اومد ستمت دستمو گرفت
ته. چیزی یادت میاد؟
یکم فکردم اون بوسه خدایا از خجالت لپام قرمز شد
من. ببخشید
ته. اشکال نداره بهتر حداقل جلو اونا بود
داشتم به یه چیز فک میکردم اینکه چرا چرا چرا اون اینطوره چرا وقتی میدونه ازش بدم میاد بازم حاضر نمیشه ابروم رو ببره
من. تهیونگ؟؟
ته. بله
من. Why didn't you want to remove my eyeb rows? (چرا نخواستی ابرومو ببری)
ته:because i loved you(چون تورو دوست داشتم)
گفتم داشتم گفت دوست داشتم یعنی دیگه دوسم نداره؟به کره ای گفتم
من. یعنی دیگه دوستم ندادی؟
به وضوح جا خورد
ته. دارم
بعد از چاش بلند شد و رفت بیرون
من موندم و یه عالمه سوال اگه دوستم داره چرا بهم خیانت کرد و رعت المان چرا نگفت دختره رو نمیخواست اصا نمیخواستش شایدم میخواست
5 ساعت بعد
کنار ساحل تنها نشسته بودم تا اقایون نودل بپزن
بر نخوره ها منظورم از اقایون ته و هیونجینه😑
به سختی سعی میکردم کنارش وا ندم که دلم براش تنگ شده برای بغل کردنش برای بوسیدنش
--یک سال قبل
من. یا بسه الان عمو اینا میشنون
ته. بزا بشنون
و بعد شروع کرد به بو*سیدن ل*م(گفتم شاید ویس بپاکه😐)
و بعد سرشو کرد تو گردنم
من. یا نداشتیما گردن خوری
ته. لیا به خدا نمیشنون
اومد سرشو بیاره جلو که دستمو جلوی لباش گرفتم
با قیافه شکست خورده و گرفته ای گفت
ته. باز چیه
من. I love you(خیلی دوست دارم)
ته:I love you too (منم خیلی دوست دارم)
و بعد دوباره لبام رو سخت بوسید
#حال
میا. لیا لیا بیا نودل درست کردیم
من. اومدم
به یمتشون رفتم ازش عصبانی بودم که نزاشت خاطراتم یادم بیاد بعد از غذا حرکت کردم سمت ساحل لباس ساحلمو تنم کردم(عکس میزارم)....





واس امروز بسه
لایک کامنت ممنون💗