꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 21
( از زبان ا/ ت )
خدایا چرا نمی توانم کاری کنم
چرا بدنم قفل میشه
چرااااااااااااا
( یاد وقتی که جونگ کوک عشقشو اعتراف کرد افتاد)
واییییی خدا چرا یادم به این موضوع نبود حالا چطوری تو صورتش نگاه کنم
یونا : ا/ت چیزی شده انگار یه سطل اب یخ روت ریختن
ا/ت : نه نه نه نه نه خوبم خوبم
یونا : امم مطمئنی؟
ا/ت : اره
یونا : اها خوب شد یادم امد فردا میای بریم بیرون لباس بگیریم؟
ا/ت : ااااا اره چرا که نه
یونا : پس من فردا میام کارای ترخیست رو انجام میدم
ا/ت : اوم باشه
( از زبان جونگ کوک)
جونگ کوک : میشه منم بیام
ا/ت : ...........
یونا : اوممممم خب باشه بیا
جونگ کوک : پس من میرم دنبال یونا بعد با هم میایم دنبال ا/ت و از اونجا هم میریم هر جا که شما بگید
وای چرا بد نگاه می کنن
خب چیه دوست دارم که با ا/ت وقت بگذرونم
دوست دارم باهاش برم گردش خب ( کیوتتتتتتتتتتتتت)
( فردا)
( از زبان یونا)
امممم صبح از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم تو اشپزخونه دیدیم
حمایت......؟ 💜
چون شرطا کامل نشده بود قرار بود ننویسم ولی خب یکی ازم خواهش کردم منم در اون لحظه بیکار بیکار گفتم بنویسم شرطا رو می یارم پایین و اینکه من یک بار اینو طولانی تر نوشتم و نیومد نصفش کردم که شاید بیاد امیدوارم
مرسی از حمایتون 💜💜💜
Part 21
( از زبان ا/ ت )
خدایا چرا نمی توانم کاری کنم
چرا بدنم قفل میشه
چرااااااااااااا
( یاد وقتی که جونگ کوک عشقشو اعتراف کرد افتاد)
واییییی خدا چرا یادم به این موضوع نبود حالا چطوری تو صورتش نگاه کنم
یونا : ا/ت چیزی شده انگار یه سطل اب یخ روت ریختن
ا/ت : نه نه نه نه نه خوبم خوبم
یونا : امم مطمئنی؟
ا/ت : اره
یونا : اها خوب شد یادم امد فردا میای بریم بیرون لباس بگیریم؟
ا/ت : ااااا اره چرا که نه
یونا : پس من فردا میام کارای ترخیست رو انجام میدم
ا/ت : اوم باشه
( از زبان جونگ کوک)
جونگ کوک : میشه منم بیام
ا/ت : ...........
یونا : اوممممم خب باشه بیا
جونگ کوک : پس من میرم دنبال یونا بعد با هم میایم دنبال ا/ت و از اونجا هم میریم هر جا که شما بگید
وای چرا بد نگاه می کنن
خب چیه دوست دارم که با ا/ت وقت بگذرونم
دوست دارم باهاش برم گردش خب ( کیوتتتتتتتتتتتتت)
( فردا)
( از زبان یونا)
امممم صبح از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم تو اشپزخونه دیدیم
حمایت......؟ 💜
چون شرطا کامل نشده بود قرار بود ننویسم ولی خب یکی ازم خواهش کردم منم در اون لحظه بیکار بیکار گفتم بنویسم شرطا رو می یارم پایین و اینکه من یک بار اینو طولانی تر نوشتم و نیومد نصفش کردم که شاید بیاد امیدوارم
مرسی از حمایتون 💜💜💜
۱۵.۵k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.