لینک سناریو یومه چان پارت 11
لینک سناریو یومه چان پارت 11
https://wisgoon.com/p/2S64OZILK7/پارت۱۱/
خب ،وقت شروعه عملیاته و عملا از استرس دارم ب فنا میرم T^T
-همه چی حله
-اوک بریم
ریوشی:ایول ،بریم
رفتیم سمت سالن مهمونی
-ریوشی سالن زنا با تو
-حله
رفتم رو سقف و از نورگیر اونارو میدیدم،زیاد بودن اما ثانیه نشده به فنا میرن،و قراره،یه آبدارش هم مال من شه
هیگوچی:ریوشی دوربینا هک شدن
-سر تکون دادن*هوم
-میساکی سان هم داخل مهمونی هستن
-اوکی حواسم هست
یومه:هیگوچی نگهبانا رو بپا ،ما حواسمون هست
دازای سان و یومه چان رفتن سراغ شام مردا ،منم منتظر علامتشون برای کشتن اونا بودم،تا اون موقع،در حال مشخص کردن جایی واسه کشتنشون بودم ،جایی که راحت بتونن بمیرن،خب خوبه،سر ،درست بالای گوش ها
(نکته:جایی که واسه کشتن انتخاب کردم ینی ،سر ،درست بالای گوش ها،جایی که جمجمه نازک میشه،سرخرگی اونجاست که به محض پاره شدن باعث خونریزی مغزی میشه و طرف میمیره)
----------------------------
یومه چان و دازای سان اومدن
دازای:ریوشی،شروع کن
-اوک(باید حواسم به میساکی باشه،با اینکه خون آشامه و بلایی سرش نمیاد،به هر حال نمیزارم مویی از سرش کم شه)
-(*شکار*)
-میرم میساکی رو بیارم
-باش
اومدن*
یومه:خب ریوشی ،تمومه؟
-عارع
دازای:سوار ماشین شید باید بریم
یومه:خب فک کنم به اندازه کافی دور شدیم،میتونیم اونجارو منفجر کنیم
میساکی:نه فئودور اونجاست
دازای:احتمالا تا الان باید مرده باشه
میساکی:نه با موهبتم مخفیش کردم
یومه:ولی اگه نقشه رو لو بده
ریوشی:میساکی باید زودتر میگفتی
یومه:باید برگردیم
میساکی ،لطفا به فئودور صدمه نزنین
یومه:قرار نیس بش صدمه بزنیم
راننده،برگرد
ادامه رو خودتون دیگه بخونید دستم ب فنا رف
https://wisgoon.com/p/2S64OZILK7/پارت۱۱/
خب ،وقت شروعه عملیاته و عملا از استرس دارم ب فنا میرم T^T
-همه چی حله
-اوک بریم
ریوشی:ایول ،بریم
رفتیم سمت سالن مهمونی
-ریوشی سالن زنا با تو
-حله
رفتم رو سقف و از نورگیر اونارو میدیدم،زیاد بودن اما ثانیه نشده به فنا میرن،و قراره،یه آبدارش هم مال من شه
هیگوچی:ریوشی دوربینا هک شدن
-سر تکون دادن*هوم
-میساکی سان هم داخل مهمونی هستن
-اوکی حواسم هست
یومه:هیگوچی نگهبانا رو بپا ،ما حواسمون هست
دازای سان و یومه چان رفتن سراغ شام مردا ،منم منتظر علامتشون برای کشتن اونا بودم،تا اون موقع،در حال مشخص کردن جایی واسه کشتنشون بودم ،جایی که راحت بتونن بمیرن،خب خوبه،سر ،درست بالای گوش ها
(نکته:جایی که واسه کشتن انتخاب کردم ینی ،سر ،درست بالای گوش ها،جایی که جمجمه نازک میشه،سرخرگی اونجاست که به محض پاره شدن باعث خونریزی مغزی میشه و طرف میمیره)
----------------------------
یومه چان و دازای سان اومدن
دازای:ریوشی،شروع کن
-اوک(باید حواسم به میساکی باشه،با اینکه خون آشامه و بلایی سرش نمیاد،به هر حال نمیزارم مویی از سرش کم شه)
-(*شکار*)
-میرم میساکی رو بیارم
-باش
اومدن*
یومه:خب ریوشی ،تمومه؟
-عارع
دازای:سوار ماشین شید باید بریم
یومه:خب فک کنم به اندازه کافی دور شدیم،میتونیم اونجارو منفجر کنیم
میساکی:نه فئودور اونجاست
دازای:احتمالا تا الان باید مرده باشه
میساکی:نه با موهبتم مخفیش کردم
یومه:ولی اگه نقشه رو لو بده
ریوشی:میساکی باید زودتر میگفتی
یومه:باید برگردیم
میساکی ،لطفا به فئودور صدمه نزنین
یومه:قرار نیس بش صدمه بزنیم
راننده،برگرد
ادامه رو خودتون دیگه بخونید دستم ب فنا رف
۲.۰k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.