فیک...I like baby but...1

Part: 8
پدر آوا ی تاجر ایرانی بود که برای کار به کره اومده بود اون روز بعد 1 هفته که تو کره بود به سمت بار رفت تا قرار داد رو امضا کنه بعد امضا قرارداد به سمت میز قمار رفت چون پول جلو چشماش رو گرفته بود شرط باختش به قتل رسوندن کیم جنا خواهر یکی دردونه کیم تهیونگ آیدل تازه کار بود و شرط بردش 20 میلیارد تومان که دیگه وقتی به پول ایرانی تبدیلش میکردی اینقد میشد بعد 1 ساعت اون باخت و مجبور به کشتن جنا شد کیم تهیونگ به خودش قول داد اون فرد رو پیدا کنه و به صورت مساوی تکه تکه اش کنه بعد 3 روز خواهر جیمین که پارک لونا اسمش بود و 2 سالش بود گم شد و هیچ وقت پیدا نشد همون روز تهیونگ پدر آوا رو پیدا کرد پدر آوا اینقد التماس کرد مجبور شد دخترش که هنوز تو شکم مادرش بود رو به انوان خونبس وارد خونه ی تهیونگ کنه 10 سال بعد تهیونگ عکس آوا رو به جونکوک و جیمین نشون میده جیمین متوجه ی قضیه میشه ولی تهیونگ اونو تهدید میکنه که اونو به آوا نگه جونکوک دست از قضا عاشق آوا شد 3 نفری به ایران اومدن اون خواب فقط ی بهونه بود ولی چطور ی دختر که فقط چند روزه اش هست یهو بعد 10 سال 12 سالش میشه؟ این قضیه رو در قسمت آخر فصل 1 میفهمید
..............
پایان فلش بک
..............