عشق هوسی پارت اول
دیانا=نیکا بدو دانشگاه دیر شد
نیکا =باشه بابا اومدم
تا نیکا خانم آماده میشمن خودم معروفی کنم من دیانا رحیمی هستم ۲۱ساله رشته طراحی ونیکا فلاحی هم دختر خاله من که ۲۱ سالش ۲ ماه من از نیکا بزرگترم و یه خونه مجردی گرفتیم که توی اون زندگی میکنیم من و نیکا توی یک دانشگاه و نیکا هم رشته طراحی داره هر دوتامون خیلی به خودمون میرسیم
ما خانواده مون آنتالیا زندگی میکنند ما وضعیت مالی مون خیلی خوب ما اون خونه مجردی که گرفتیم یک عمارت
نیکا =تموم شد عروس خانم بفرمایید
دیانا =خفه بریم رفتیم تو پارکینگ سوار لامبرگینی من شدیم که رنگش سفید و بنفش💜🤍
من و نیکا یک سال دیگه دانشگاهمون تموم میشه من توی دانشگاه از یه پسره خوشم میومد اسمش ارسلان بود اونم وضعیت مالیشون مثل ما بود یه کارخونه خیلی بزرگ دارن که مال طراحی ما رسیدیم دانشگاه که من
یهووووو
خوب بچه ها اینم از پارت اول 🔮🌌
خوب یکمم توی خماری بمونید تاببینم چی مشه 🥱🥱😘 کپی ممنوع
نیکا =باشه بابا اومدم
تا نیکا خانم آماده میشمن خودم معروفی کنم من دیانا رحیمی هستم ۲۱ساله رشته طراحی ونیکا فلاحی هم دختر خاله من که ۲۱ سالش ۲ ماه من از نیکا بزرگترم و یه خونه مجردی گرفتیم که توی اون زندگی میکنیم من و نیکا توی یک دانشگاه و نیکا هم رشته طراحی داره هر دوتامون خیلی به خودمون میرسیم
ما خانواده مون آنتالیا زندگی میکنند ما وضعیت مالی مون خیلی خوب ما اون خونه مجردی که گرفتیم یک عمارت
نیکا =تموم شد عروس خانم بفرمایید
دیانا =خفه بریم رفتیم تو پارکینگ سوار لامبرگینی من شدیم که رنگش سفید و بنفش💜🤍
من و نیکا یک سال دیگه دانشگاهمون تموم میشه من توی دانشگاه از یه پسره خوشم میومد اسمش ارسلان بود اونم وضعیت مالیشون مثل ما بود یه کارخونه خیلی بزرگ دارن که مال طراحی ما رسیدیم دانشگاه که من
یهووووو
خوب بچه ها اینم از پارت اول 🔮🌌
خوب یکمم توی خماری بمونید تاببینم چی مشه 🥱🥱😘 کپی ممنوع
۶.۵k
۱۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.