پارت ۱۰
ا.ت ویو
همون دوست جونگ کوک بود ( تهیونگ )
اما به همراه کیونگ هو (همون دختری که توی بار اذیت میکرد)
تهیونگ چشمش به جونگ کوک افتاد و داد زد بیا اینجا
جونگ کوک داشت میرف که دستشو گرفتم و گفتم
ا.ت: غلط کردم بستنی نمیخوام بریم خونه
کوک،: چرا؟ عیب نداره بیا بریم
ا.ت تو برو من تو ماشینم
کوک: نخیر هم
ا.ت ترو خدا
کوک : اول بگو چرا
ا.ت: اون دختره
کوک : راس میگی حالا تو بیا
رفتیم جلو
تهیونگ: سلام
کوک : سلام
تهیونگ به ا.ت
تتهیونگ: سلام رونا
کوک یه نگاه اعصبی به تهیونگ کرد و تهیونگ گفت
تهیونگ :منظورم ا.ت بود
ات به تهیونگ گفت
ا.ت : اون دختره کیه ؟
تهیونگ :خواهر ناتنی ام
ا.ت ،: اها
کیونگ هو: سلام هرز*ه
تهیونگ : این چیه میگی ( لحن اعصبی)
کیونگ هو : اسمش
ا.ت : اسم خودت رو رو من نزار
تهیونگ: واو
کیونگ هو : *🖕به ا.ت نشون میده*
ا.ت: شیاف شبتو به من نشون نده
تهیونگ :اوه اوه * با نیشخند*
کیونگ هو : ادب کجاس ؟
ا.ت: مثل تو خونه جاش گذاشتم
کوک: بسه
کیونگ هو : نه بس نی گلرنگه
ا.ت: ایششش
کیونگ هو : چقد تو لوسی
ا.ت : من ......
تهیونگ قاشق بستنی میزاره دهنش و میگه جون هرکی دوس داری تمومش کن
کیونگ هو : اهههه تهیونگ بریم دیگه * خیلی لوس*
تهیونگ: باش باش ما رفتیم
وقتی داشتن میرفتن من یه زیر پایی واسه کیونگ هو گرفتم و افتاد زمین و بعدش خندیدم و گفتم
ا.ت: این تلافی بود
کوک:________________________________________
شرط نداره ۲۰ دقیقه دیگه میزارم
همون دوست جونگ کوک بود ( تهیونگ )
اما به همراه کیونگ هو (همون دختری که توی بار اذیت میکرد)
تهیونگ چشمش به جونگ کوک افتاد و داد زد بیا اینجا
جونگ کوک داشت میرف که دستشو گرفتم و گفتم
ا.ت: غلط کردم بستنی نمیخوام بریم خونه
کوک،: چرا؟ عیب نداره بیا بریم
ا.ت تو برو من تو ماشینم
کوک: نخیر هم
ا.ت ترو خدا
کوک : اول بگو چرا
ا.ت: اون دختره
کوک : راس میگی حالا تو بیا
رفتیم جلو
تهیونگ: سلام
کوک : سلام
تهیونگ به ا.ت
تتهیونگ: سلام رونا
کوک یه نگاه اعصبی به تهیونگ کرد و تهیونگ گفت
تهیونگ :منظورم ا.ت بود
ات به تهیونگ گفت
ا.ت : اون دختره کیه ؟
تهیونگ :خواهر ناتنی ام
ا.ت ،: اها
کیونگ هو: سلام هرز*ه
تهیونگ : این چیه میگی ( لحن اعصبی)
کیونگ هو : اسمش
ا.ت : اسم خودت رو رو من نزار
تهیونگ: واو
کیونگ هو : *🖕به ا.ت نشون میده*
ا.ت: شیاف شبتو به من نشون نده
تهیونگ :اوه اوه * با نیشخند*
کیونگ هو : ادب کجاس ؟
ا.ت: مثل تو خونه جاش گذاشتم
کوک: بسه
کیونگ هو : نه بس نی گلرنگه
ا.ت: ایششش
کیونگ هو : چقد تو لوسی
ا.ت : من ......
تهیونگ قاشق بستنی میزاره دهنش و میگه جون هرکی دوس داری تمومش کن
کیونگ هو : اهههه تهیونگ بریم دیگه * خیلی لوس*
تهیونگ: باش باش ما رفتیم
وقتی داشتن میرفتن من یه زیر پایی واسه کیونگ هو گرفتم و افتاد زمین و بعدش خندیدم و گفتم
ا.ت: این تلافی بود
کوک:________________________________________
شرط نداره ۲۰ دقیقه دیگه میزارم
۶.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.