داستان ترسناک
داستان ترسناک
شخصیت ها سوفیا بن مرد نقاب پوش
درحال زنگ زدن به به بن
حواب داد
سوفیا: نفس نفس زدن بن بن
بن: بله
سوفیا: مرد یه مرد میزنه به شیشه
بن: خب جوابشو بده
سوفیا: با چاقو محکم ضربه میزنه میگه جواب بده کارت ندارم فقط میخوام بکشمت
بن: تو الان کجایی
سوفیا: من تو جاده ام دارم میام پیشت
بن: در ماشین رو قفل کن
سوفیا: قفله
بن: الان زنگ میزنم پلیس
سوفیا: لطفا سریع باش لطفا
بن: باشه
سوفیا(داد) وایییییی
بن: چیشد
سوفیا: شیشه رو شکست
بن: زود باش فرار کن
سوفیا: دارم میدوم هنوز دنبالمه
میگه میخوام انتقام بگیرم
بن: انتقام کی؟
سوفیا: من چه بدونم
وای تفنگ برداشت زوم کرده روم لطفاا
منو زد
بن: چجوری پیام میدی
سوفیا: تفنگ تور بود گرفت منو وای
مرد نقاب دار نزدیک و نزدیک تر میشد تا رسید به سوفیا
با چاقو ضربه های محکم به بدن دخترک میزد اولین ضربه پهلو
اونقدر زد که پاره پاره شد
جای بعد قلب
چاقو را وارد قلب کرد و قلب رو در اورد
بوی اون رو اسشمام کرد
مرد نقاب دار: اهعع چه قلبی طعمه خوبی بود
و بعد به سراغ چشمان دخترم رفت
چشم های اون رو در اورد و اوی مشتش گرفت همه جا پر از هون بود
اعضای بدن دخترک رو به قسمت هایی تقسیم کرد
دست دخترک جایی و پا ها جای دیگری
کسی نبود به داد دخترک برسه
و تمام
شخصیت ها سوفیا بن مرد نقاب پوش
درحال زنگ زدن به به بن
حواب داد
سوفیا: نفس نفس زدن بن بن
بن: بله
سوفیا: مرد یه مرد میزنه به شیشه
بن: خب جوابشو بده
سوفیا: با چاقو محکم ضربه میزنه میگه جواب بده کارت ندارم فقط میخوام بکشمت
بن: تو الان کجایی
سوفیا: من تو جاده ام دارم میام پیشت
بن: در ماشین رو قفل کن
سوفیا: قفله
بن: الان زنگ میزنم پلیس
سوفیا: لطفا سریع باش لطفا
بن: باشه
سوفیا(داد) وایییییی
بن: چیشد
سوفیا: شیشه رو شکست
بن: زود باش فرار کن
سوفیا: دارم میدوم هنوز دنبالمه
میگه میخوام انتقام بگیرم
بن: انتقام کی؟
سوفیا: من چه بدونم
وای تفنگ برداشت زوم کرده روم لطفاا
منو زد
بن: چجوری پیام میدی
سوفیا: تفنگ تور بود گرفت منو وای
مرد نقاب دار نزدیک و نزدیک تر میشد تا رسید به سوفیا
با چاقو ضربه های محکم به بدن دخترک میزد اولین ضربه پهلو
اونقدر زد که پاره پاره شد
جای بعد قلب
چاقو را وارد قلب کرد و قلب رو در اورد
بوی اون رو اسشمام کرد
مرد نقاب دار: اهعع چه قلبی طعمه خوبی بود
و بعد به سراغ چشمان دخترم رفت
چشم های اون رو در اورد و اوی مشتش گرفت همه جا پر از هون بود
اعضای بدن دخترک رو به قسمت هایی تقسیم کرد
دست دخترک جایی و پا ها جای دیگری
کسی نبود به داد دخترک برسه
و تمام
۶.۵k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.