پارت ۱
یه اشتباه=یه عشق
_______________سلام
خب من آرتیم
این اولین بارمه که فیک مینویسم
نمیدونم فیکم چطوری شده ولی اگه بد بود بگین عوضش کنم
_______________
ویو ات
دیروز مثل خر کار کردم،خیلی خسته شده بودم و تو خواب شیرینم بودم که باز صدای اون بزغاله در اومد
جین.اتتتتتتتتت پاشو دیگه چقدر میخوابی
ات.ولم کن تروخدا خدا بذار بتمرگم
جین.ولت کردم شدی این دیگه
ات.اوفففففففف ول کن دیگه مثل عجل معلق هی بالا سرمی
ویو جین.
انگار این دختره قصد بیدار شدن نداره،ناسلامتی امروز باید برم به شرکت بابا سر بزنم و با آقای جئون ملاقات کنم
تو همین فکرا بودم که با صدایی به خودم اومدم
رفتم ببینم چی شده که دیدم پارچ از دست یکی از خدمتکارا افتاده که یهو جرقه ای تو سرم زد
رفتم اتاق ات روس عسلی یه پارچ پر از آب بود به نگاهی بهش کردم و به پوزخندی زدم و برداشتمش و خالیش کردم روی ات که مثل جن زده هلال پاشد و داد زد.
ات.ای الاغ بیشعور____الان چه کوهی خوردی ____مگه مرض بی درمون داری
جین. اولاً الاغ خودتی دوماً با برادت درست صبحت کن و اینکه خودت خواستی،میخواستی از اول بلند شب
ات.داداش
جین.جان داداش
ات.فاتحه بلدی
جین.اره
ات.پس واسه خودت یکی بخون
که ات یهو از تخت بلند شد و افتاد دنبال جین و جینم پا به فرار گذاشت
جین.خانم خانما نمی دونستیم گراز وحشی هم تشریف دارین
ات.ببند اون سگ دونی رو __فقط صبر کن الان به حسابت می رسم
در حال فرار و دنبال کردن بودن که پدر خان گرامی وارد صحنه شد و اون دوتا به محض شنیدن صداش ایستادن
آق کیم.چه مرگتونه،خونه رو گذاشتین رو سرتون
جین و ات هم زمان.بابا این اول شروع کرد
آق کیم. من نپرسیدم کی شروع کرد ،اصلا هم مشتاق نیستم بفهم که چرا دارین همدیگرو پاره می کنین
جین.بابا ناسلامتی بچه های شما تشریف داریم
ات.اگه بزنیم همدیگرو ناقص کنیم ناراحت نمیشی
________________________
اگه خوشتون اومد لایک کنید
اگه بازدید نداشته باشه دیگه نمیزارم
________
چون بار اوله شرط نمیذارم
امیدوارم خوشتون بیاد
_______________سلام
خب من آرتیم
این اولین بارمه که فیک مینویسم
نمیدونم فیکم چطوری شده ولی اگه بد بود بگین عوضش کنم
_______________
ویو ات
دیروز مثل خر کار کردم،خیلی خسته شده بودم و تو خواب شیرینم بودم که باز صدای اون بزغاله در اومد
جین.اتتتتتتتتت پاشو دیگه چقدر میخوابی
ات.ولم کن تروخدا خدا بذار بتمرگم
جین.ولت کردم شدی این دیگه
ات.اوفففففففف ول کن دیگه مثل عجل معلق هی بالا سرمی
ویو جین.
انگار این دختره قصد بیدار شدن نداره،ناسلامتی امروز باید برم به شرکت بابا سر بزنم و با آقای جئون ملاقات کنم
تو همین فکرا بودم که با صدایی به خودم اومدم
رفتم ببینم چی شده که دیدم پارچ از دست یکی از خدمتکارا افتاده که یهو جرقه ای تو سرم زد
رفتم اتاق ات روس عسلی یه پارچ پر از آب بود به نگاهی بهش کردم و به پوزخندی زدم و برداشتمش و خالیش کردم روی ات که مثل جن زده هلال پاشد و داد زد.
ات.ای الاغ بیشعور____الان چه کوهی خوردی ____مگه مرض بی درمون داری
جین. اولاً الاغ خودتی دوماً با برادت درست صبحت کن و اینکه خودت خواستی،میخواستی از اول بلند شب
ات.داداش
جین.جان داداش
ات.فاتحه بلدی
جین.اره
ات.پس واسه خودت یکی بخون
که ات یهو از تخت بلند شد و افتاد دنبال جین و جینم پا به فرار گذاشت
جین.خانم خانما نمی دونستیم گراز وحشی هم تشریف دارین
ات.ببند اون سگ دونی رو __فقط صبر کن الان به حسابت می رسم
در حال فرار و دنبال کردن بودن که پدر خان گرامی وارد صحنه شد و اون دوتا به محض شنیدن صداش ایستادن
آق کیم.چه مرگتونه،خونه رو گذاشتین رو سرتون
جین و ات هم زمان.بابا این اول شروع کرد
آق کیم. من نپرسیدم کی شروع کرد ،اصلا هم مشتاق نیستم بفهم که چرا دارین همدیگرو پاره می کنین
جین.بابا ناسلامتی بچه های شما تشریف داریم
ات.اگه بزنیم همدیگرو ناقص کنیم ناراحت نمیشی
________________________
اگه خوشتون اومد لایک کنید
اگه بازدید نداشته باشه دیگه نمیزارم
________
چون بار اوله شرط نمیذارم
امیدوارم خوشتون بیاد
۶.۴k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.