My school love p.t12❤
پارت دوازدهم^-^
هواسا:خب ... ام تو چیکارا میکنی از بچه ها چه خبر
یونگی : خب همینطور که میدونی و دیدی یه آیدل شدم و...(بقیه چیزا رو تعریف کرد)
هواسا: وااا.. خب معلوم بود یادمه توی مدرسه هم رپ میخوندی من همیشه میشستم دم کلاستون به اهنگات گوش میدم. *توی ذهنش:وای این چی بود گفتم یعنی چی که میشستم*
شوگا:واقعاااااا؟؟؟
هواسا: ن نه... منظورم اینکه اره اره خب البته یه دور منظ رم که دوستام ازت تعریف کردن
شوگا:آها متوجه شدم تو چی منظورم اینکه الان مشغول چه کاری
هواسا:من بعد پدر بزرگم شدم رئیس بیمارستان جئومجینا
شوگا:اووو .. خب شاید حقشو نداشته باشم اما ات و جنی چی
هواسا:اونا هم و...
هواسا"
داشتیم همینطور حرف می زدیم که از طرف ات یه پیام اومد
ات: هاییی چه خبرا ؟ با مینجو حرف زدم گفت کنسرت تموم شده و خوانندش دوست تو بوده ولی نتونستم ازش بپرسم کی بوده ؟ کیه ؟ من میشناسم؟ اگه کارت تموم شد بیا رستوران همیشگی جنی هم داره میاد زود بیا
وقتی پیام ات رو دیدم شوکه و دست پاچه شدم چون ات مطمعنن از همه دوستای جونگ کوک متنفر مخصوصا شوگا پس بلند شدم
هواسا:آ... چی..... چیز من دیگه باید برم
شوگا:هواسا صبر کن
هوسا:ب..بله؟
شوگا :من امشب به افتخار البوم جدیدم یه مهمونی کوچیک گرفتم .. یعنی خوشحال میشم که بیای
هواسا: آم باشه اگه تونستم حتما میام
پاشدم و فورا رفتم سمت رستورانی که همیشه با دخترا می رفتیم
فلش به رستوران
جنی و ات:خوش اومدی
هواسا: مغسییی اونی های من جیگر شدن که
جنی و ات : یاااا
جنی: منظورت چیه ما همیشه جیگر بودیم
ات:خب بگو ببینم این دوست خواننده تو کیه که توی مدرسه هم باهاش دوست بودی ما میشناسیمش
هواسا:آ چیز اون اون .. فیلیکس اره فیلیکس
ات:فیلیکس توی مدرسه ما بوده پس چرا من تاحالا ندیدمش
جنی:درسته منم نشنیدم
هواسا: چیز ... آمم اون دوسال پایین تر از ما بود من بعضی وقتا توی کتاب خونه میدیدمش خیلی میرفتم اونجا دیگه اره اره
ات:باشه راستی من برای امشب با دکتر جی اوم میرم به مهمونی یکی از دوستاشون شما ها هم دعوت شدین بیاین
جنی تو ذهنش( جیمین: راستی فردا شب یه شو هست به عنوان دوستم میای؟)
هواسا تو ذهنش (شوگا:من به افتخار البوم جدیدم یه مهمونی کوچیک گرفتم خوشحال میشم بیای )
جنی و هواسا باهم:نمیتونم
ات:آ .. هااا؟؟
جنی:خب راستش جیسو مریض. بهش قل دادم امشب پیشش باشم
هواسا:منم به رزی قل دادم امشب توی رنگ کردن خونه جدیدش بهش کمک کنم میدونی که دست تنهاس
ات:خب باشه من خودم میرم باهاش چرا دوتاتون یهو کار براتون پیش اومد آخه
جنی :پیش میاد
هواسا:ارهه قطعا خب دیگه بخوریم تا سرد نشده
هواسا:خب ... ام تو چیکارا میکنی از بچه ها چه خبر
یونگی : خب همینطور که میدونی و دیدی یه آیدل شدم و...(بقیه چیزا رو تعریف کرد)
هواسا: وااا.. خب معلوم بود یادمه توی مدرسه هم رپ میخوندی من همیشه میشستم دم کلاستون به اهنگات گوش میدم. *توی ذهنش:وای این چی بود گفتم یعنی چی که میشستم*
شوگا:واقعاااااا؟؟؟
هواسا: ن نه... منظورم اینکه اره اره خب البته یه دور منظ رم که دوستام ازت تعریف کردن
شوگا:آها متوجه شدم تو چی منظورم اینکه الان مشغول چه کاری
هواسا:من بعد پدر بزرگم شدم رئیس بیمارستان جئومجینا
شوگا:اووو .. خب شاید حقشو نداشته باشم اما ات و جنی چی
هواسا:اونا هم و...
هواسا"
داشتیم همینطور حرف می زدیم که از طرف ات یه پیام اومد
ات: هاییی چه خبرا ؟ با مینجو حرف زدم گفت کنسرت تموم شده و خوانندش دوست تو بوده ولی نتونستم ازش بپرسم کی بوده ؟ کیه ؟ من میشناسم؟ اگه کارت تموم شد بیا رستوران همیشگی جنی هم داره میاد زود بیا
وقتی پیام ات رو دیدم شوکه و دست پاچه شدم چون ات مطمعنن از همه دوستای جونگ کوک متنفر مخصوصا شوگا پس بلند شدم
هواسا:آ... چی..... چیز من دیگه باید برم
شوگا:هواسا صبر کن
هوسا:ب..بله؟
شوگا :من امشب به افتخار البوم جدیدم یه مهمونی کوچیک گرفتم .. یعنی خوشحال میشم که بیای
هواسا: آم باشه اگه تونستم حتما میام
پاشدم و فورا رفتم سمت رستورانی که همیشه با دخترا می رفتیم
فلش به رستوران
جنی و ات:خوش اومدی
هواسا: مغسییی اونی های من جیگر شدن که
جنی و ات : یاااا
جنی: منظورت چیه ما همیشه جیگر بودیم
ات:خب بگو ببینم این دوست خواننده تو کیه که توی مدرسه هم باهاش دوست بودی ما میشناسیمش
هواسا:آ چیز اون اون .. فیلیکس اره فیلیکس
ات:فیلیکس توی مدرسه ما بوده پس چرا من تاحالا ندیدمش
جنی:درسته منم نشنیدم
هواسا: چیز ... آمم اون دوسال پایین تر از ما بود من بعضی وقتا توی کتاب خونه میدیدمش خیلی میرفتم اونجا دیگه اره اره
ات:باشه راستی من برای امشب با دکتر جی اوم میرم به مهمونی یکی از دوستاشون شما ها هم دعوت شدین بیاین
جنی تو ذهنش( جیمین: راستی فردا شب یه شو هست به عنوان دوستم میای؟)
هواسا تو ذهنش (شوگا:من به افتخار البوم جدیدم یه مهمونی کوچیک گرفتم خوشحال میشم بیای )
جنی و هواسا باهم:نمیتونم
ات:آ .. هااا؟؟
جنی:خب راستش جیسو مریض. بهش قل دادم امشب پیشش باشم
هواسا:منم به رزی قل دادم امشب توی رنگ کردن خونه جدیدش بهش کمک کنم میدونی که دست تنهاس
ات:خب باشه من خودم میرم باهاش چرا دوتاتون یهو کار براتون پیش اومد آخه
جنی :پیش میاد
هواسا:ارهه قطعا خب دیگه بخوریم تا سرد نشده
۴.۹k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.