همیشه همه چیز رو نمیشه فریاد زد! ماشین جلویی خیلی آهسته م
همیشه همه چیز رو نمیشه فریاد زد! ماشین جلویی خیلی آهسته میرفت، و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد. کم کم داشتم خونسردیم رو از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچیک روی شیشه عقبش افتاد: "راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!" دیدن این نوشته همه چیز رو تغییر داد. بلافاصله آروم گرفتم، سرعتم رو کم کردم و چند دقیقه با تاخیر به خونه رسیدم، اما مشکلی نبود.
توی بقیه راه با خودم فکر کردم اگر اون نوشته پشت شیشه نبود، من باز هم صبوری به خرج میدادم؟ راستی چرا برای صبوری و بردباری در برابر مردم به یه نوشته نیاز داریم؟ اگر مردم نوشتههایی روی پیشونی خودشون بچسبونن، با اونها صبورتر و مهربون خواهیم بود؟ نوشتههایی مثل کارم رو از دست دادم، در حال مبارزه با یه بیماری سخت هستم، توی خونه با همسرم مشکل دارم، عزیزی رو از دست دادم، احساس غم و افسردگی میکنم، در شرایط مالی خیلی بدی قرار دارم، بعد از سالها درس خوندن هنوز بیکارم و شغل درست و حسابی ندارم، توی خونه از بیماری نگهداری میکنم، و صدها نوشته دیگه شبیه همینا.
باید قبول کنیم که همه، درگیر مشکلاتی هستن که ما چیزی ازشون نمیدونیم. بیایم نوشتههای نامرئی همدیگه رو خوب درک کنیم، و با مهربونی به هم احترام بذاریم. همیشه همه چیز رو نمیشه فریاد زد …
توی بقیه راه با خودم فکر کردم اگر اون نوشته پشت شیشه نبود، من باز هم صبوری به خرج میدادم؟ راستی چرا برای صبوری و بردباری در برابر مردم به یه نوشته نیاز داریم؟ اگر مردم نوشتههایی روی پیشونی خودشون بچسبونن، با اونها صبورتر و مهربون خواهیم بود؟ نوشتههایی مثل کارم رو از دست دادم، در حال مبارزه با یه بیماری سخت هستم، توی خونه با همسرم مشکل دارم، عزیزی رو از دست دادم، احساس غم و افسردگی میکنم، در شرایط مالی خیلی بدی قرار دارم، بعد از سالها درس خوندن هنوز بیکارم و شغل درست و حسابی ندارم، توی خونه از بیماری نگهداری میکنم، و صدها نوشته دیگه شبیه همینا.
باید قبول کنیم که همه، درگیر مشکلاتی هستن که ما چیزی ازشون نمیدونیم. بیایم نوشتههای نامرئی همدیگه رو خوب درک کنیم، و با مهربونی به هم احترام بذاریم. همیشه همه چیز رو نمیشه فریاد زد …
۱.۹k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.